بتی که برده دلم زلف عنبر بویش
نشسته نکهت سنبل چو گرد بر مویش
چرا دلم نکشد ناز چشم دلجویش
که ناوک مژهٔ او بود ترازویش
کسی بود به جهان دوربین که پیش نظر
نهاد عینک از آیینه های زانویش
به شیشهٔ خانهٔ افلاک رخنه اندازد
چنین به خویش ببالد هواگر از بویش
شدیم خاک نشین دری که صد خورشید
ز پا فتاده تر از نقش پاست بر کویش
خوی حجاب ز رخ انجم انجم افشاند
چو آفتاب شود چهرهٔ با گل رویش
تو خال گوشهٔ ابرو مگو که مبتذل است
بگوی جویا زاغ کمان ابرویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی درباره زیبایی و جذبهی معشوق است. شاعر با استفاده از تشبیهها و تصاویر زیبا، به وصف محبوب خود میپردازد و ویژگیهای ظاهری و سحرآمیز او را توصیف میکند. او به چشمان دلربای معشوق و زلف و بوی خوش او اشاره میکند و از احساسی عمیق و عاشقانه صحبت میکند. شاعر همچنین به وحدت وجود و تاثیر معشوق در عالم هستی اشاره کرده و احساس میکند که عشق به او باعث میشود حتی زمین و آسمان تحت تاثیر زیبایی او قرار گیرند. در پایان، به نشانههای خاص زیبایی معشوق اشاره میکند و از آنها به عنوان نشانههای خاص عشق و زیبایی یاد میکند.
هوش مصنوعی: بیتی که به زیبایی و جذابیت یک شخص اشاره میکند، میگوید که دل من فریفته زلفهای خوشبو و معطری شده که بوی عطرش مانند بوی سنبل، در فضای اطرافش پراکنده است. این تصویر، نشاندهنده جذابیت و دلربایی آن شخص است که بوی خوشش تمام فضایی را پر کرده و ذهن و دل را به خود مشغول کرده است.
هوش مصنوعی: چرا دل من نمیتواند تحمل ناز و زیبایی چشمان محبوبش را داشته باشد، در حالی که مژههای او همچون ترازویی هستند که زیباییاش را میسنجند؟
هوش مصنوعی: شخصی در دنیا وجود داشت که با استفاده از عینک خود، دنیای اطرافش را بهتر میدید و مانند یک دوربین، جزئیات را مشاهده میکرد. عینک او از آیینههای زانویش ساخته شده بود که به او کمک میکرد تا جنبههای مختلف زندگی را درک کند.
هوش مصنوعی: هوا به خاطر بوی خوشی که از خود دارد، میتواند به شیشههای آسمان نفوذ کند و با این خصوصیت به خود ببالد و افتخار کند.
هوش مصنوعی: ما در کنار درگاهی نشستهایم که از آن، صدها خورشید نزدیکتر و کمنورتر از نشانه پای آن درخت افتادهاند.
هوش مصنوعی: چهرهٔ زیبا و درخشان او همچون آفتابی است که وقتی از پشت ابرها بیرون میآید، زیبایی و روشنی را به همه جا میافشاند. در واقع، زمانی که او خود را نشان میدهد، تمام زیباییهای دنیا را با خود به همراه دارد.
هوش مصنوعی: هرگز نگویید که خال گوشهٔ ابرو زیباست و عادی است، بلکه بفرمایید دربارهٔ زیبایی و کمان ابرویش بپرسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظر ز دیده بدزدم چو بنگرم رویش
که دیده نیز نخواهم که بنگرد سویش
مرا به دیده درون خواب از کجا آید؟
که شب نماند به عالم ز پرتو رویش
ولی ز رویش اگر در جهان نماند شبی
[...]
بدان امید که ناگه ببینم آن رویش
به هر بهانه برم روزگار در کویش
ز شوق دیدن خالش کشیم ناله و آه
من شکسته چها می کشم ز هندویش
کشیده نیل بر ابرو ز بهر چشم بد او
[...]
مهی که زینت حسنست گرمی خویش
طپانچه بر رخ خورشید میزند رویش
چرنده را ز چرا باز میتواند داشت
نگاه دلکش ناوک گشای آهویش
هزار خنجر زهر آب داده نرگس او
[...]
به احتیاط نظر کن به چشم جادویش
که در کمین رمیدن نشسته آهویش
گلی که از عرق شرم نیست شبنم ریز
پلی است آن طرف آب، طاق ابرویش
هزار صید به یک تیر می تواند کشت
[...]
مباش در پی مردم چو چشم عیباندیش
چو کرم پیله فرو بر سری به خانه خویش
ز ننگ دیدن تو دست میزند بر سر
ترا خیال، که تسلیم میکند درویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.