پا ز سر در ره شوقش چو شرر باید کرد
خردهٔ جان به کف از خویش سفر باید کرد
این شکرخند کز ابنای زمان می بینی
لب خمیازهٔ شیر است حذر باید کرد
تا دل اهل بصیرت خورد از دیدنت آب
فکر گردآوری خود چو گهر باید کرد
هیچ دانی زچه مقراض دو پلکت دادند
یعنی از غیر خدا قطع نظر باید کرد
تا دلت مطلع انوار حقیقت گردد
سعی در پاکی طینت چو سحر باید کرد
پای توفیق بهرآه آر و دل از دست مده
کار هر گه به افتاد جگر باید کرد
ذکر و فکر سخنم دل نگشاید جویا
بعد از این ذکر دگر فکر دگر باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و شوق به خدا و راههای رسیدن به حقیقت میپردازد. شاعر میگوید که برای رسیدن به عشق الهی باید تمام دلبستگیها و خودخواهیها را کنار گذاشت و در جستجوی پاکی و سیر و سلوک برآمد. او تاکید میکند که با نیت خالص و تلاش مستمر، انسان میتواند به معرفت و بصیرت برسد. همچنین از خطرات دنیا و فریبندگیهای آن هشدار میدهد و اشاره میکند که برای دستیابی به حقیقت، باید درونی پاک داشته باشد و همچنین به یاد خدا و تفکر در مورد او مشغول باشد. در نهایت، شاعر بر این نکته پافشاری میکند که باید تلاش و کوشش مستمر داشت تا دل به حقیقت و انوار الهی نزدیک گردد.
هوش مصنوعی: در راه عشق او باید مانند جرقهای پا به زمین بگذارم و بخشی از جانم را به همراه خود ببرم و از خودم جدا شوم.
هوش مصنوعی: هر لبخندی که از سوی مردم زمانه میبینی، مانند نشانهای از شیر خمیازهکشیده است، و باید از آن احتیاط کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل افراد آگاه و فرزانه از تماشای تو شاداب و سرزنده شود، باید در اندیشه و تفکر خود مانند جواهرات با ارزش عمل کرد و آنها را گردآوری نمود.
هوش مصنوعی: آیا میدانی چرا دو پلکت را با قیچی کوتاه کردند؟ یعنی باید از هر چیزی جز خدا چشمپوشی کنی و فقط به او توجه داشته باشی.
هوش مصنوعی: برای اینکه دلت نور حقیقت را دریافت کند، باید مانند صبح زود تلاش کنی تا روح و وجودت را پاکسازی کنی.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به موفقیت تلاش کن و امید و ارادهات را از دست نده. در هر شرایطی که پیش میآید، باید استقامت و صبر داشته باشی.
هوش مصنوعی: برای اینکه دل من باز شود و رازها را بفهمم، بعد از این باید به سراغ ذکر تازه و اندیشهی نو بروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر بگذشت، ز تقصیر حذر باید کرد
به در کعبهٔ اسلام گذر باید کرد
ناگزیرست در آن بادیه از خشک لبی
تکیه بر گریهٔ این دیدهٔتر باید کرد
گرد ریگی که از آن زیر قدمها ریزد
[...]
خویش را پیشتر از مرگ خبر باید کرد
در حضر فکر سرانجام سفر باید کرد
پیش ازان دم که شود تکمه پیراهن خاک
سر ازین خرقه نه توی بدر باید کرد
حاصل کار جهان غیر پشیمانی نیست
[...]
باز بر رفته و آینده نظر باید کرد
هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد
عشق بر ناقهٔ ایام کشد محمل خویش
عاشقی؟ راحله از شام و سحر باید کرد
پیر ما گفت جهان بر روشی محکم نیست
[...]
از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد
ز دل اندیشه وصل تو بدر باید کرد
ماه رخسار تو گر سر زند از عقرب زلف
صنما گردش یکدور قمر باید کرد
در ره عشق بتان دست ز جان باید شست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.