|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و وضعیت درونی شاعر است. شاعر به بیدلی و عواطفش اشاره میکند و به این نکته میپردازد که آزادگی و عشق ضرورتی هستند که شبیه مجنون به آن نیاز دارد. همچنین با مقایسه قد و قامت خود با سرو، به همرتبه بودن عشق و زیبایی اشاره میکند. در آخر، او به درد دل و غم درونی خود پرداخته و احساس میکند که از بیرون میتواند تنهایی و غم را ببیند، ولی از حال درونیاش خبر ندارد.
هوش مصنوعی: زندگی برای بیدل، مانند گلشنی داغ و چمنی بیروح است، جایی که امیدش به مانند غنچهای گلی است که از دلش زخم میخورد.
هوش مصنوعی: در باغ، درخت بید اگر سر نداشته باشد و به حال خود رها شود، خوشآمد نیست. زیرا برای رسیدن به آزادگی و عشق واقعی، مانند مجنون، باید به زحمت و تلاش بیشتری نیاز باشد.
هوش مصنوعی: راستگوها در حقیقت و باطن، از دیگران متفاوت نیستند و مانند سرو، در زیبایی و کمال، با هم یکی هستند.
هوش مصنوعی: از مژههایم اشکهایی میریخت که بر دامنم افتاد، اما از حال دل خودم خبر ندارم که چگونه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر زمان حال من از عشق تو دیگرگون است
بتو چون شرح کنم حال چه گویم چون است
غم دل سوخت مرا پیش که آرم بزبان
قصه درد درونم که ز حد بیرون است
شده از ناوک آهم دل گردون مجروح
[...]
دوستم با تو به حدی که ز حد بیرونست
دشمنم نیز به نوعی که ز شرح افزون است
معنی دوستی از گفت و شنو مستغنی است
صورت دشمنی آن به که نگویم چونست
دامن عصمت گل چون دردا ز صحبت خار
[...]
اشک از گرمی آه دل من گلگون است
طره آه من از سلسله مجنون است
سرو آورده خطی سبز ز دیوان قضا
کز جهان دست تهی قسمت هر موزون است
بیتو در بزم طرب بس که دلم محزون است
ساغر می به کفم آبلهٔ پرخون است
هرکه بیند به کفش، دستهٔ گل پندارد
بس که آیینه ز عکس رخ او گلگون است
قسمت ما به جهان غیر پریشانی نیست
[...]
کوه کن از طرفی، وز طرفی مجنون است
پر ز عشق است، اگر کوه و اگر هامون است
کیست، کو خانه خراب هوس دنیا نیست؟
یکی از خاک نشینان درش، قارون است
پیش پاکان، همه اقبال جهان ادبار است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.