گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

تو و بدمستی و رندی و میْ‌آشامی‌ها

من و خون خوردن و رسوایی و ناکامی‌ها

صبح نوروز خرام است، مبارک باشد

بر تنت جامهٔ چسپان خوش‌اندامی‌ها

نشئه‌ای نیست به غربت می رسوایی را

به وطن می‌بردم خواهش بدنامی‌ها

پختهٔ عشق کجا، شکوهٔ بیداد کجا؟

دل کم حوصله باشد ثمر خامی‌ها

باده می‌نوش که تا هست جهان، خواهد بود

رنگ بر چهرهٔ گل از قدح‌آشامی‌ها