زیستم بس که به تدبیر خود از خامیها
رفت نام و نسبم در سر خودکامیها
ورع و شیب زبون خم ایامم کرد
یاد دوران جوانی و میْآشامیها
طایری نیست که تاری ز منش برپا نیست
صید یک مرغ نکردم ز کهندامیها
روز عشرت به صداع سر مخمور گذشت
تر نگردید دماغم ز تنکجامیها
دل به لهو و لعب عمر منه کاین مرغان
تکیه بر باد کنند از سبکآرامیها
خلعت سرو به اندام تو خوش ببریدند
جامه زیبنده نماید ز خوشاندامیها
شکر پیری که هوا و هوس از جوش نشاند
چون می کهنه برون آمدم از خامیها
پیش از مرگ خود از آفت هستی رستم
به اجل باز نماندم ز سبکگامیها
در خرابات سر ناموران گردیدیم
بس که اندیشه نکردیم ز بدنامیها
لوث تقصیر چو از آب کرم شسته شود
دلق درویش برآید ز سیهفامیها
ساز و برگ و می و مطرب به «نظیری » جمعست
بوی خیر آیدش از نیک سرانجامیها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربیات و احساسات شاعر درباره زندگی، جوانی، عشق و پیری است. شاعر به دوران جوانی خود اشاره میکند که همراه با خوشگذرانیها و لذتها بوده، اما اکنون به پیری رسیده و به نیکو کردن رفتار و اندیشهها فکر میکند. او به این نکته میپردازد که زندگی، همانند پرندهای است که بر باد تکیه میکند و هر لحظه ممکن است از دست برود. همچنین شاعر بر اهمیت عدم غفلت از عواقب اعمال و تلقی کردن تجربهها به عنوان درسی برای زندگی تأکید دارد. در نهایت، به ارزش نیکوکاران و سرانجامهای خوب اشاره میکند و به نوعی معتقد است که تجربیات زندگی میتواند به زیبایی و آگاهی منتهی شود.
هوش مصنوعی: من به قدری با تدبیر و فکر زندگی کردهام که از ناپختگیها و سادگیها فاصله گرفتهام و نام و مقامم در دل خودخواهیها و خودپسندیها جا خوش کرده است.
هوش مصنوعی: نگاه به روزگار جوانی و لذتهایی که در آن زمان داشتم، مرا به یاد روزهای تلخ و شیرین گذشته میاندازد.
هوش مصنوعی: هیچ پرندهای نیست که با نخی از وجود من در ارتباط نباشد، اما من هیچگاه از دامهای کهنه نتوانستهام پرندهای را شکار کنم.
هوش مصنوعی: روز خوشی و شادی من در حالتی شاداب و سرمست گذشت، اما به خاطر محدودیتها و فشردگیهایی که داشتم، ذهنم آرام و راحت نشد.
هوش مصنوعی: دل مشغول خوشگذرانی و بازی است، گویا مانند پرندگان که بر روی باد تکیه میکنند و به خاطر بیخیالی و ناپایداری، به راحتی به این سو و آن سو میروند.
هوش مصنوعی: لباسی زیبا و شایسته به قامت تو دوختهاند که مانند سایه سرو، بسیار زیبا است و به خوشفرم بودن تو میافزاید.
هوش مصنوعی: شکرگزار پیری هستم که تمایلات و آرزوهایم را کنترل کرده و مانند شراب کهنه، از ناپختگیها و بیتجربگیها خارج شدم.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه بمیرم، نتوانستم از آسیبهای زندگی و بیاحتیاطیها به دور بمانم.
هوش مصنوعی: ما به محفل و مکانهای شاد و پر از قدمت افراد نامدار رفتیم، زیرا آنقدر درگیر افکار و نگرانیها بودیم که به بدنامیها و عیوب خود توجهی نکردیم.
هوش مصنوعی: هر گاه عیب و نقصی که ناشی از گناه و پلیدی است پاک شود، لباس درویش به زیبایی و نورانیتش برخواهد گشت و از تیرگیها رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به مجالس شادی و تفریح است که با ساز و باده و موسیقی همراه است. نام «نظیری» به عنوان جایی مطرح میشود که این تجمعات در آنجا رخ میدهد. وجود کسانی که به خوشی و سرانجامهای نیک مشهورند، بوی خوشی و نیکوی را به فضا میافزاید. در کل، این متن به احساس خوشی و سرور در کنار هم بودن و لذت بردن از زندگی اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو و بدمستی و رندی و میْآشامیها
من و خون خوردن و رسوایی و ناکامیها
صبح نوروز خرام است، مبارک باشد
بر تنت جامهٔ چسپان خوشاندامیها
نشئهای نیست به غربت می رسوایی را
[...]
اولم رام نمودی به دل آرامیها
آخرم سوختی از حسرت ناکامیها
تو و نوشیدن پیمانه و خشنودی دل
من وخاک در میخانه و بدنامیها
چشم سر مست تو تا ساقی هشیاران است
[...]
زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها
مستم از ساغر خون جگر آشامیها
بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت
شادکامم دگر از الفت ناکامیها
بخت برگشته ما خیره سری آغازید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.