می کنم در سینه پنهان آه درد آلود را
آتش ما در گره چون لاله دارد دود را
رونداده حسن شوخش خط مشک اندود را
با وجود آنکه لازم دارد آتش دود را
برگ برگ غنچه با صد ترزبانی گفته است
واشدن باشد ز پی دلهای خون آلود را
می توان در عاشقی دیدن عیار مرد کار
سوختن عیب و هنر ظاهر نماید عود را
اختیاری نیست گل را در زر افشاندن به خاک
کی پریشانی تواند گشت مانع جود را
تشنهٔ جام می ام ساقی مگر لطفت کند
سایه افکن بر سرم آن اختر مسعود را
یا علی گو تا ز فیض نام او یابد ز غیب
این غزل جویا خطاب عاقبت محمود را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آفرین باد از فلک خورشید عدل وجود را
صدر دنیا احمدبن فضل بن محمود را
آفرین باد از فلک خورشید عدل و جود را
صدر دنیا احمدبن فضل بن محمود را
آفرین باد از فلک خورشید عدل وجود را
[...]
ساقیا در نوش آور شیره عنقود را
در صبوح آور سبک مستان خواب آلود را
یک به یک در آب افکن جمله تر و خشک را
اندر آتش امتحان کن چوب را و عود را
سوی شورستان روان کن شاخی از آب حیات
[...]
چند پنهان سوزم و پوشیده دارم دود را
دود بر آتش کجا پوشیده دارد عود را
ناله را گیرم که بربندم ره بیرون شدن
چون به جای خود نشانم اشک خون پالود را
تا شد او آرام دل یکدم نیارامیدهام
[...]
چشمِ حیران ساخت رویش خطِ مُشکاندود را
آه ازین آتش که در زنجیر دارد دود را
غمزهٔ او میکند بیداد در ایامِ خط
زهر باشد بیشتر زنبورِ خاکآلود را
خالِ او در پردهٔ خط همچنان دل می برد
[...]
سید عالی نسب آن حامد محمود نام
کز عبادت گشت نائل رحمت معبود را
رفت مسعود آنچنان کامد سعید از بطنام
اختر فیروز بین و طالع مسعود را
هفدهم روز از ربیع و عید مولود نبی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.