از پای فکنده است مرا محنت و غم، های!
برگیر ز خاک رهم ای دست کرم، های!
سرگرمی ام از آتش سوزان ته پاست
های آبلهٔ پای طلب ساغر جم، های!
غیر از تو ندانم به که گویم ز جفایت
از دست تو پیش که روم های ستم، های!
ازمنت احسان تو داغ است دل ما
دلسوزتری از تو ندیدم الم، های!
فریاد که از هر خم آن طرهٔ مشکین
در بند فرنگ است دلم های، دلم، های
سر از گره ابروی بیداد نپیچیم
جویا به همان قبضهٔ شمشیر قسم های
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساساتی عمیق از درد و غم را بیان میکند. شاعر از مشکلات و غمهایی که از طرف معشوق به او تحمیل شده سخن میگوید و از خداوند میخواهد که او را از این مصائب نجات دهد. او از تنهاییاش و بیکسیاش میگوید و در جستجوی آرامش و یاری است. همچنین، به محبت و احسان معشوق اشاره میکند که درد و رنجهای او را افزایش داده است. شاعر در نهایت ابراز میکند که دلش در بند عشق معشوق است و به او وابسته است.
هوش مصنوعی: مشکلات و غمها مرا به زمین زدهاند، ای دست لطف، مرا از این خاک و ناامیدی بلند کن!
هوش مصنوعی: مشغولیت من از درد شدیدی است که در پایم دارم و در عین حال بهشتی که میخواهم به آن برسم، یادآور خاطراتی شیرین و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: جز تو کسی را نمیشناسم که از ظلم تو شکایت کنم. نمیدانم پیش کدام کسی بروم و درباره ستمهایت بگویم. اه!
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر محبتها و مهربانیهای تو زخم خورده است. هیچ دلسوزتری را از تو سراغ ندارم که این قدر به حال ما اهمیت دهد و غم ما را بفهمد. وای!
هوش مصنوعی: ای دل، فریاد بزن که هر بار از آن پیچ و تاب موهای مشکیات، دلم به شدت در تنگناست.
هوش مصنوعی: ما در برابر ظلم و ستم تسلیم نخواهیم شد و به همین شمشیر قسم میخوریم که نخواهیم گذاشت حقایق پیچیده شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های
عشق آمده و ریخته دل بر سر هم های
تا چند توان ریخت سرشک از مژه بر دل
فردا است که ویران شده این خانه ز نم های
بر خویشتن از شوق کنم پاره کفن را
[...]
راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، های
مژگان تو خواباند به ما، تیغ ستم های
آوارهٔ کوی تو ندانم به چه حال است؟
یعنی دلم، آن کافر گم کرده صنم، های
صبر من و تمکین تو، ای عهد فراموش
[...]
مخمور سروریم کجائی می غم های
مردیم بامید وفا جور و ستم های
گر رشحه باران نبود شعله برقی
از من مگذر غافل ای ابر کرم های
لبریز چو شد ساغر چه درد و چه صافی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.