گنجور

 
جویای تبریزی

جبین را صندل اندود از چه ای ابرو کمان کردی؟

چرا در صبح کاذب صبح صادق را نهان کردی؟

نرفت از جا به اشک و آه، مشت استخوان من

چو شمعم بارهها در آب و آتش امتحان کردی

خدا کیفیت جام نگاهت را بیفزاید

که آزادم ز بار منت رطل گران کردی

سرت گردم چه رنگ است اینکه در چشم تماشایی

چو شاخ ارغوان مد نگه را خونچکان کردی

در آب و آتش آرزم و غیرت بال و پر می زد

چها با مرغ دل در مستی ای نامهربان کردی

لبم گویا لب تصویر بود از جوش خاموشی

چو موجم در مسلسل گویی ای می تر زبان کردی

به ذکر می چه آلایی زبان آرزو جویا

غم پیریم را فریاد کز یادش جوان کردی

 
 
 
قطران تبریزی

ایا سروی که سوسن را ز سنبل سایبان کردی

ز بوی سوسن و سنبل جهان پر مشگ و بان کردی

فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر

بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی

یکی را دل شکن کردی یکی را دل گران کردی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
وطواط

نگارا تا تو از سنبل تراز ارغوان کردی

رخ چون ارغوان من برنگ زعفران کردی

ز مشک روی من کافور پیدا گشت از آن حسرت

که تو کافور روی خود مشک اندر نهان کردی

چون ماه آسمان تا روی تو خرمن زد از عنبر

[...]

رفیق اصفهانی

به غیر آن ماه را بی‌مهر با من مهربان کردی

خلاف عادت خودکردنی ای آسمان کردی

نهادی داغ هجرم بر دل و از دیده ام رفتی

دلم را خون چکان و دیده ام را خونفشان کردی

مشو از حرف بدگو بدگمان وز در مران ما را

[...]

ترکی شیرازی

فلک ویران شوی بنگر چه ظلمی، در جهان کردی

به گیتی هر چه ای ظالم!دلت می خواست آن کردی

حسین آن نور حق در کربلا خواندی به مهمانی

ز راه دشمنی آواره اش از خانمان کردی

از اول در عراق آوردی، آن شاه حجازی را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه