بس که دیدم همه سو آن بت هرجائی را
هیچ نشتاختهام معنی تنهایی را
نیست مغزم دمی از نکهت زلفش خالی
تا چه سرّ است نهان این سر سودائی را
زاهدا دور شو از بادهپرستان که بالطبع
تاب خشکی نبود مردم دریائی را
تا که مشغول صفاتی، نبری راه به ذات
بگذر از عالم نی گر طلبی نائی را
در مژه تا چه فسون باشدش آن خسرو حسن
تا به اکنون که نکو کرده صف آرائی را
سیم اشک و زر چهرم بود ار هیچم نیست
عشق تو داده به من فقر و توانائی را
زیر این طاق مقرنس نسزد منزل دل
خانه سخت است مکان مردم صحرائی را
کور باید نظر از هر چه به جز طلعت دوست
گرچو جیحون طلبی لذت بینایی را
نیکنامی است چو مطبوع به دوران امیر
مپسند از دل ما این همه رسوائی را
خان دریا دل صافی گهر راد، حسین
که فلک ختم بدو ساخته مولائی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی شاعر است. او به شدت تحت تأثیر محبوبش قرار دارد و احساس تنهایی و جدایی را در کنار عشقش احساس میکند. شاعر به زیبایی و جذبه محبوبش اشاره میکند و از اینکه مغزش هیچگاه از یادآوری او خالی نیست، سخن میگوید. همچنین، او از هدایای عشق سخن میگوید؛ عشق موجب فقر و توانایی در او شده است. در نهایت، شاعر به اهمیت درک صحیح معنای وجودی و عشق اشاره میکند و به جستجوی حقیقت فراتر از ظواهر دنیوی میپردازد. این شعر در فضایی عاطفی و عرفانی سروده شده است و به تجلیهای عشق و زیبایی میپردازد.
هوش مصنوعی: من آنچنان به دیدن آن بت که هر جا حضور دارد، مشغول شدم که حتی معنی تنهایی را هم درک نکردهام.
هوش مصنوعی: ذهن من هیچگاه از عطر و جاذبه زلف او خالی نیست؛ نمیدانم این راز پنهان چیست که این دیوانگی را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: از زاهدان دوری کن و به جمع بادهپرستان بپیوند، زیرا انسانهای دریایی نمیتوانند خشکی را تحمل کنند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درگیر ویژگیها و صفات هستی، نمیتوانی به حقیقت و ذات واقعی دست یابی. اگر به دنبال نیایی هستی، باید از این دنیای مادی و ظاهری عبور کنی.
هوش مصنوعی: در مژههای او چه جادو و سحری نهفته است که آن شاه زیبایی تاکنون با این زیبایی خود صفآرایی کرده است.
هوش مصنوعی: صورت من با اشکهای نقرهای و چهرهام با طلای عشق تو آراسته است. اگرچه به نظر میرسد چیزی ندارم، اما عشق تو به من فقر و ثروت را همزمان بخشیده است.
هوش مصنوعی: زیر این طاق زیبا، جای دل نیست و خانه سخت است؛ جای خواب مردم بیابانی نیست.
هوش مصنوعی: باید چشمانت را از هر چیزی جز چهره دوست ببندی. حتی اگر بخواهی به بزرگی جیحون (رودی بزرگ) نگاه کنی، باز هم لذت دیدن را در صورت دوست پیدا میکنی.
هوش مصنوعی: خوبی و نیک نامی مانند خوشبویی است که در زمان حاکمیت امیر قابل قبول نیست، از دل ما این همه رسوایی و بدنامی را نپسند.
هوش مصنوعی: حسین، آن فرد بزرگ و با صفا که دریا دل و پاک و با ارزش است، به عنوان مولای ما شناخته میشود و آسمان به خاطر او شکل گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
[...]
مکن ای دوست ملامت من سودایی را
که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم
اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را
مطلب دانش از آن کس که بر آب دیده
[...]
هر که بیند رخ آندلبر یغمائی را
نکند هیچ ملامت من شیدائی را
جان زیان کرد دلم بر سر بازار غمش
وینزمان سود بود این دل سودائی را
دلبرا زلف تو عیسی دم و زنار و شست
[...]
ای سعادت زپی زینت و زیبایی را
بافته بر قد تو کسوت رعنایی را
عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل
شوق از خانه به در کرد شکیبایی را
گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست
[...]
گر بری چون سر زلف این دل سودایی را
با پای بوس تو کشد این دل شیدایی را
من ازین در نروم زانکه بجانی نرسد
هیچکاری به طلب عاشق هر جایی را
روی ننموده گرفتم که روی از بر ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.