دیده از جلوه بتان بستیم
در ببستیم و از بلا رستیم
بود دامی ز زلفشان هر موی
به سلامت ز دامشان جستیم
چون نیامد به دست دامنشان
پا به دامن کشیده بنشستیم
نقد زاهد جواهر سبحه ست
ما ازین نقدها تهیدستیم
بوی می داد خاک میخانه
سالها شد ز بوی آن مستیم
بین کرامت که چون به شیشه می
توبه همچو سنگ بشکستیم
گفته ای مست کیستی جامی
مست عشقیم هرکجا هستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما دگرباره توبه بشکستیم
وز غم نام و ننگ وارستیم
خرقهٔ صوفیانه بدریدیم
کمر عاشقانه بر بستیم
در خرابات با می و معشوق
[...]
ما همه از الست همدستیم
عاقبت شکر بازپیوستیم
ما همه همدلیم و همراهیم
جمله از یک شراب سرمستیم
ما ز کونین عشق بگزیدیم
[...]
گفته با هم کز آن یکی رستیم
چون نگه میکنیم در شستیم
گر تو توفیقمان دهی، رستیم
ور نه، بس مفلس و تهیدستیم
در شهود جمال او مستیم
می ندانیم نیست یا هستیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.