شمارهٔ ۳۰۴
شدم در گوشه میخانه محرم
گرفتم گوشه ای از جمله عالم
ندارم کام جز جام لبالب
ندارم کار جز دور دمادم
بیا ساقی بیار آن جام روشن
کزان گردد عیان اسرار مبهم
کند دل راخبر از ما تأخر
دهد جان را نشان از ما تقدم
ازان می پور ادهم جرعه ای خورد
تجلی کرد بر وی نور اعظم
مپرس از من که چونی در غم عشق
که من هستم بدین غم شاد و خرم
دو عالم گر ز دستم رفت غم نیست
مباد این غم زجانم ذره ای کم
تن عالم به آدم زنده شد لیک
بدین غم زنده باشد جان آدم
درین غم گم شدی جامی و رستی
اصبت غایة الغایات فالزم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...