ای مه ز فروغ رایت افروخته چهر
بر رسم فدی گرد سرت گشته سپهر
افشان ز سحاب کرم آبی که دمد
از شوره زمین اهل کین سبزه مهر
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای مه ز فروغ رایت افروخته چهر
بر رسم فدی گرد سرت گشته سپهر
افشان ز سحاب کرم آبی که دمد
از شوره زمین اهل کین سبزه مهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر وی من ، آن یافته از خوبی بهر
فرمود مرا پرستش خویش بقهر
خوش خوش ز پی مراد آن فتنۀ دهر
رسم آوردیم بت پرستی در شهر
ای از خر دجال بسی یافته بهر
یک گوش بر دست او و یک گوش بنهر
خر زهره و هم بحنه تا از تو بقهر
خرمهره جدا کنم چو خر زهره ز زهر
ای داده تو را دست سپهر و دل دهر
از بخت تو را تخت و هم از دولت بهر
مهر تو کند به لطف و کین تو به قهر
از شوره گل، از غوره مل، از شکر زهر
ای ماه ز حسن خلق تو یافته بهر
پر مشک ز عطرِ خُلق تو جملهٔ دهر
وز هر دو جهان کجا توان برد این قهر
کان آب حیات را بکُشتند به زهر
زنهار در آن کوش که در زیر سپهر
با هیچ کسات هیچ نپیوندد مهر
تا بو که از این هزاهزکون و فساد
بیرون شدنیت زود بنماید چهر
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.