گنجور

 
 
 
ازرقی هروی

مهر وی من ، آن یافته از خوبی بهر

فرمود مرا پرستش خویش بقهر

خوش خوش ز پی مراد آن فتنۀ دهر

رسم آوردیم بت پرستی در شهر

خاقانی

ای داده تو را دست سپهر و دل دهر

از بخت تو را تخت و هم از دولت بهر

مهر تو کند به لطف و کین تو به قهر

از شوره گل، از غوره مل، از شکر زهر

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
عطار

ای ماه ز حسن خلق تو یافته بهر

پر مشک ز عطرِ خُلق تو جملهٔ دهر

وز هر دو جهان کجا توان برد این قهر

کان آب حیات را بکُشتند به زهر

باباافضل کاشانی

زنهار در آن کوش که در زیر سپهر

با هیچ کس‌ات هیچ نپیوندد مهر

تا بو که از این هزاهزکون و فساد

بیرون شدنیت زود بنماید چهر

اوحدالدین کرمانی

ای ماه زحسن خلق تو یافته بهر

پر مشک زباد خُلق تو جملهٔ دهر

در هر دو جهان کجا توان بود این قهر

کان آب حیات را بکشتند به زهر

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه