|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این سخن شاعری، جامی به نقطهای میرسد که زمان سکوت و کنارهگیری از شاعری فرام میرسد. او اشاره میکند که با گذر زمان و پیر شدن، دیگر نوشتن شعر در او معنا ندارد و نگرانی دارد که شاید روزی به این کار ادامه دهد. او میفهمد که بیشتر اشعار و مدحها در واقع دروغین هستند و از این رو از نوشتن آنها خسته شده است.
هوش مصنوعی: در هنر شعرگویی به بالاترین سطح رسیدی، اکنون زمان آن رسیده که در سکوت و آرامش در گوشهای نشینی و جایی برای خود پیدا کنی.
هوش مصنوعی: سن و سالت بیشتر شده و در دنیای شعر و ادبیات تجربه بیشتری پیدا کردهای. حالا که با کاغذ سفیدی مانند قلم آشنا شدهای، نگرانم که روزی در این کار غرق شوی و تمام وقتت را به آن اختصاص دهی.
هوش مصنوعی: میدانی که بیشتر مدح و شعرها در واقع دروغهایی است که نویسندگان بزرگ مینویسند؛ تا کی میخواهی این دروغها را بنویسی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی
ذکر خوبان پری رخسار مه سیما کنی
گه زنی از غمزه مردم کش خون ریز دم
گه زبان در مدحِ لعلِ دُرفِشان گویا کنی
گه ز شوق خال داغی بر دل پر خون نهی
[...]
بی تامّل صرفِ نقدِ وقت ، در دنیا کنی
چون به کار حق رسی امروز را فردا کنی
دست خود از چرک دنیا گر توانی پاک شست
دست در یک کاسه با خورشید چون عیسی کنی
سنبل و ریحان شود در خوابگاه نیستی
[...]
همچو شمشیر ای پسر گر جوهری پیدا کنی
میتوانی جای خود را در دلی پیدا کنی
چهرهای چون برگ گل داری تنی چون بوی گل
حیف اگر جز در دل اهل محبّت جا کنی
سینة آیینه داری در درون پیرهن
[...]
پیش از آن کاندر سرِ دارِ ملامت جا کنی
طعنه مخلوق را بر گوش جان اصغا کنی
ای برادر چند دل آلودهٔ دنیا کنی
تا بکی خود را اسیر نفس بی پروا کنی
روزی فردای خودام روز میخواهی ز حق
لیک بهر توبه هیام روز را فردا کنی
بی عمل بودن مسلمان میتوان گر میتوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.