دوش جان را در فضای کوی جانان یافتم
کوی او را از صفا جولانگه جان یافتم
بر سر آن کوی او نعره زنان چون جان خویش
جان مشتاقان جان را من فراوان یافتم
چون عروج عشق کردم در سماوات ضمیر
پای خود بر تارک گردون گردان یافتم
چون دل من در حریم کوی وصلت پا نهاد
اندر آن کو کفر و ایمان هر دو یکسان یافتم
دامن مطلوب چون بگرفت دست همّتم
هر دو عالم در یکی گوی گریبان یافتم
دوست برقع باز کرد و من بدیدم روی او
حسن او را ماورای وصف انسان یافتم
گرچه راه او سراسر خار اندر خار بود
عارض او را گلستان در گلستان یافتم
جامی از دستش بنوشیدم چنان از خود شدم
خویش را در بی خودی خویش پنهان یافتم
ای که دایم طالب داروی دردی از طبیب
ترک دارو کن که دردش عین درمان یافتم
با وجود سر ترا سامان نباشد، زانکه من
چون قدم بر سر زدم آنگاه سامان یافتم
ای جلال! از کان دل جوهر چه می جویی که من
قیمتی جوهر که جستم اندر آن کان یافتم
تو کلید گنج را در آستین خویش جوی
کآنچه من میجستم اندر زیر دامان یافتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جستجویی عمیق برای عشق و وصال الهی است. شاعر در کوی معشوق، جان را در فضایی پاک و روحانی مییابد و از آنجا که عشقش را تجربه میکند، به عروج میرسد. او در این راه کفر و ایمان را برابر میبیند و زیبایی معشوق را فراتر از وصف انسانی توصیف میکند. با نوشیدن جام عشق، به حالتی بیخود میرسد و میفهمد که درد واقعی در جستجوی دارو نیست بلکه در خودشناسی و محبت است. شاعر به این نتیجه میرسد که گنج و ارزش واقعی در شناخت عشق و مطلوب نهفته است و حقیقت را در همان نزدیکی مییابد.
هوش مصنوعی: دیشب روح خود را در فضای محبوبم پیدا کردم و در حقیقت با پاکی و صفای آنجا، حس زندگی را به طور کامل تجربه کردم.
هوش مصنوعی: در آن خیابان، با صدای بلند از عشق او فریاد زدم و مانند جان خود، برای جانهای مشتاق او, احساس عمیق و زیادی را یافتم.
هوش مصنوعی: وقتی به اوج عشق رسیدم و به آسمانهای درونم پرواز کردم، پاهایم را بر بالای کره زمین یافتم.
هوش مصنوعی: وقتی دل من به محل ملاقات تو قدم گذاشت، در آنجا مشاهده کردم که کفر و ایمان هر دو به یک اندازه اهمیت دارند.
هوش مصنوعی: وقتی که به هدفم رسیدم و موفقیت را در آغوش گرفتم، احساس کردم که تمام جهانی که آرزوش را داشتم، در دستان من قرار دارد.
هوش مصنوعی: دوست حجاب خود را کنار زد و من چهرهاش را دیدم. زیبایی او را فراتر از توصیف یک انسان یافتم.
هوش مصنوعی: با اینکه مسیر او پر از درد و مشکل بود، اما من زیبایی و شادی او را چون باغی پر از گل یافتم.
هوش مصنوعی: از او جامی نوشیدم و چنان غرق در خود شدم که در حالت بیخودی، خود واقعیام را پیدا کردم.
هوش مصنوعی: ای کسی که همیشه در پی پیدا کردن دارویی برای درد خود هستی، بهتر است از پزشک دارو نخواهی، زیرا من فهمیدم که خود این درد میتواند همان درمان باشد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه سر من بههم ریخته است، اما وقتی که بر آن پا گذاشتم، اوضاع من چنان خوب شد که من به آرامش رسیدم.
هوش مصنوعی: ای جلال! برای چه در دل من به دنبال گوهری هستی؟ من آن گوهر قیمتی را که در دل تو پیدا کردم، در آن معدن یاختهام.
هوش مصنوعی: به دنبال گنج و ثروت در دنیای بیرون نگرد، زیرا آنچه که من در تلاش برای یافتن آن بودم، در درون خودم و در وجودم پیدا کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم
از نسیم صبح بوی زلف جانان یافتم
چون بمهمانخانه ی قدسم سماع انس بود
آسمان را سبزه ئی بر گوشه ی خوان یافتم
باغ جنت را که طوبی زو گیاهی بیش نیست
[...]
دُرد دردش خورده ام تا صاف درمان یافتم
دل ز جان برداشتم تا وصل جانان یافتم
کار جمعی شد پریشان در هوای زلف او
گرچه من جمعیت از زلف پریشان یافتم
عارفانه آمدم از غیب و در غیبُ الغیوب
[...]
چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم
صد هزاران عالم بیحد و پایان یافتم
سال ها درهر یکی زان عالم اقلیم جان
سیر کردم جمله عالم عین جانان یافتم
جمله ذرات عالم از لطیف و از کثیف
[...]
خال را سرمایه زلف پریشان یافتم
در سواد نقطه ای سی جزو قرآن یافتم
در سواد خال سیر زلف کردم مو بمو
مد بسم الله را در نقطه پنهان یافتم
ازدورنگی دست شستم بر لب بحر وجود
[...]
شبکه عبرت را دلیل این شبستان یافتم
هر قدرچشمم به خود وا شد چراغان یافتم
جام می خمیازهٔ جمعیت آفاق بود
قلقل مینا شکست رنگ امکان یافتم
سیر این هنگامهام آگاه کرد از ما و من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.