گنجور

 
جهان ملک خاتون

بیا ای سرو ناز من روان تا در برت گیرم

گهی دست تو را گیرم گهی در پای تو میرم

اگر کامم به ناکامی رسانی از شب وصلم

به روز حشر برخیزم به حسرت دامنت گیرم

طبیب من چو دردم دید در دم گفت بیچاره

دوای تو نمی دانم چو رفت از دست تدبیرم

جوابش ای دل دانا من نادان چنین دانم

که در پای دل شیدا ز زلف اوست زنجیرم

کمان ابروانت چون مرا خم داد پشت دل

مزن باری تو از غمزه به ناوکهای چون تیرم

اگر نور تجلّی را نمایی ور نهان داری

مرا باری به نام تست بام و شام تکبیرم

دلم دانی که می داند بد و نیک جهان بسیار

تو آخر چند بفریبی به تقریر و به تحریرم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جامی

چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گیرم

روم باری به حسرت زیر بار توسنش میرم

من ار بار سفر می بندم از خاک درش باری

تو باش ای جان که خواهی از سگانش عذر تقصیرم

پس از مردن به خاکم گر زیارت آیی ای محرم

[...]

صائب تبریزی

از آن چون زلف ماتم دیدگان ژولیده زنجیرم

که چون برگ خزان دیده است روز دست تدبیرم

ز اقلیم اثر برگشتن آه من نمی داند

به عنقا می رساند نسبت خود را پرتیرم

اگر غافل به صید بیگناهی شست بگشایم

[...]

سیدای نسفی

به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدبیرم

سراپا وحشتم در کوی او آهوی تصویرم

ضعیفم بر تمنای دل خود بس نمی آیم

هوس دیوانه و باریکتر از موست زنجیرم

عصا از خانه ام ننهاده چون پرگار پا بیرون

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
بیدل دهلوی

چه نیرنگست یارب در تماشاگاه تسخیرم

که آواز پر طاووس می‌آید به زنجیرم

دلم یک ذره خالی نیست از عرض مثال من

بهارم هر کجا رنگیست می‌نازد به تصویرم

کتاب صلح کل ناز عبارت برنمی‌دارد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
حکیم سبزواری

ز اشک و آه اندر بوتهٔ تصعید و تقطیرم

اگر باورنداری بین ز اشک سرخ اکسیرم

مشو سرپیچ چون زلف شب آسایت حذر فرما

ز افغان سحرگاه وزدود آه شبگیرم

بشارت ای گروه کودکان دیوانهٔ آمد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه