گنجور

 
جهان ملک خاتون

تا من از صحبت تو مهجورم

خسته و ناتوان و رنجورم

تا برفتی ز پیش دیدهٔ ما

ای بت دلفریب منظورم

بی رخ تو جهان نمی بینم

برده ای از دو دیدگان نورم

از دو زلف تو بس پریشانم

از دو چشم تو مست و مخمورم

چون ز شهد لبت نصیبم نیست

نیش تا کی زنی چو زنبورم

شاهبازی و در هواداری

من بیچاره همچو عصفورم

تو به شاهی ما سلیمانی

من به پای غم تو چون مورم

بیش از اینم مدار از رخ خویش

ای دل و دین و دیده مهجورم

به جهانت ز جان شدم بنده

آخر از بندگی چرا دورم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
وطواط

گر من از مجلس تو مهجورم

وز جناب ضیاء دین دورم

عالم السر ز حال من داند

که درین حادثه چه رنجورم ؟

بعنا و خروش متصلم

[...]

عراقی

ای که خوانی به عشق مغرورم

هیچ عیبم مکن، که معذورم

سلطان ولد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۷ - در بیان این حدیث که اکثر اهل الجنة البله. و در تأویل این حدیث که: من عرف اللّه کل لسانه، و من عرف اللّه طال لسانه. ظاهر معنی این حدیث متناقض مینماید زیرا میفرماید که هر که خدا را شناخت زبانش لال شد و باز میفرماید که هر که خدا را شناخت زبانش دراز شد الا متناقض نیست زیرا معنیش این است هر که خدا را شناخت از غیر سخن خدا زبانش لال شد و در ذکر خدا زبانش دراز شد و از آنکه ابله میفرماید ابلهان نادان را نمیخواهد، بلکه ابلهی که از همه عاقلتر است چنانکه شاعر گوید. (دیوانه کسی بود که او روی تو دید وانگه ز تو دور ماند و دیوانه نشد) معرفت حق از کمال عقل باشد و کمال عقل آن است که چون تجلی حق بدو رسد بیهوش شود. هرگز طفل پنج ساله از صورت خوبی بیهوش نگردد. زیرا آن ذوق و لطف را ادراک نکرده است پس برقرار خود بماند و متغیر نشود بخلاف عاقلی و بالغی که از آن جمال بگدازد و بیهوش شود. اکنون دانسته شد که از اکثر اهل الجنة البله کسانی را میخواهد که از غایت عقل و معرفت نادان شده‌اند و بیهوش گشته چنانکه گفته‌اند: تا بدانجا رسید دانش من -----که بدانسته ام که نادانم. هر که قدرت حق را که همچون آفتاب است ببیند، بر قدرت چون ذرۀ خود کی نظر اندازد و هر که علم بی پایان خدا را مشاهده کند قطرۀ علمی را که بوی رسیده است چه وزن نهد. پس هر که حق تعالی را دید و صفات خود را فراموش کرد، از خودبینی رهید و خدابین شد.

سرمه گوید در آن فنا نورم

گشت حالم ز سرمگی دورم

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سلطان ولد
حکیم نزاری

که نه سرد و خنک چو کافورم

به دو جو دستگاه مغرورم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه