عاقبت کار فروبسته خدا بگشاید
در فتحی به من از روی صفا بگشاید
بیش از این غم مخور ای دل که ز لطفش روزی
گره از کار فروبسته ما بگشاید
التجا بر در مخلوق نشاید بردن
که در دولت و اقبال خدا بگشاید
دردم از حد شد و جز لطف خدا نیست دوا
بو که آن درد هم از پیش دوا بگشاید
تو گشا بار خدایا در فتحی بر من
که اگر تو نگشایی ز کجا بگشاید
در شب محنت هجران و پریشانی حال
صبر باید دل بیچاره که تا بگشاید
ای جهان پای به بند ستمت چرخ ببست
هم دعا کن که به تأثیر دعا بگشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو گل چهره اگر بند قبا بگشاید
دل پرخون مرا نشود و نما بگشاید
یار اگر کاکل مشکین بگشاید بسحر
مشک از نافه آهوی ختا بگشاید
صبح صادق بدمد هر طرف از شش جهتم
[...]
آخر از غیب دری بر رخ ما بگشاید
دیگران گر نگشایند، خدا بگشاید
دلبران، کار من از جور شما مشکل شد
مگر این کار هم از لطف شما بگشاید
بر دل از هیچ طرف باد نشاطی نوزید
[...]
مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید
ورنه پیداست چه از باد صبا بگشاید
می تواند گره از غنچه پیکان وا کرد
هر نسیمی که دل تنگ مرا بگشاید
صبح را بخیه انجم نشود مهر دهن
[...]
در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید؟
پرده بگشا که ز رویت دل ما بگشاید
عیش این باغ به اندازه یک تنگدل است
کاش گل غنچه شود تا دل ما بگشاید
بر سر نکهت زلفت چو صبا میلرزم
[...]
آن که لطفش گره از خاطر ما بگشاید
گره خاطر او لطف خدا بگشاید
کس برای دل ما دست عطایی نگشود
هم مگر اهل دلی دست عطا بگشاید
از خدا جوی گشایش که نگردد هرگز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.