از چه رو لعل تو درمان دل ما نکند
چون دلم غیر رخت میل به هر جا نکند
چه کنم با دل سرگشته ی بی آرامم
کز جهان غیر لبت هیچ تمنّا نکند
گوید آن یار جفاپیشه وفا با تو کنم
گوید این را به زبان لیک همانا نکند
یار ما وعده ی وصلش به شبم داد امشب
وعده ی وصل اگر باز به فردا نکند
دل بیچاره شده گرد جهان سرگردان
خانه ای غیر سر زلف تو پیدا نکند
چو تواند که دهد کام من از لعل لبش
لیکن آن شوخ ستمکاره به عمدا نکند
چه دهم شرح که آن دلبر سنگین دل من
چه جفا و ستم و جور که بر ما نکند
ذکر اوصاف جمال رخ جان آرایت
چون زبان دل ما را به تو گویا نکند
هیچ شب نیست که صد عربده ای جان و جهان
چشم سرمست تو با این دل شیدا نکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و درد دل خود سخن میگوید. او احساس میکند که زیبایی معشوقش نمیتواند به دلش آرامش بدهد و دلش به غیر از آن معشوق، هیچ تمایلی ندارد. او درگیر وعدههای بیعمل معشوقش است که همیشه امیدوار به وصال اوست، اما این وصال به تأخیر میافتد. دل شاعر در جستجوی معشوق سرگشته و بیقرار است و هیچ جا به جز کنار او آرام نمیگیرد. او به طعنه به معشوق اشاره میکند که با وجود زیباییاش، محبت واقعی را به او نمیدهد و از درد و رنج ناشی از این بیتوجهی میگوید. در نهایت، شاعر احساس ناامیدی و یأس را بیان میکند که هیچ شبی نیست که او نتواند به معشوقش فکر کند.
هوش مصنوعی: چرا لعل تو نمیتواند دل ما را شفا دهد؟ چون دل من جز به تو هیچ تمایلی ندارد.
هوش مصنوعی: چه کنم با دلم که در آشوفتگی و بیقراری به سر میبرد و از همه چیز جز لبهای تو هیچ خواستهای ندارد؟
هوش مصنوعی: یار جفاکار میگوید که با تو وفا خواهد کرد و این را با زبانش بیان میکند، اما در واقع هیچگاه این کار را نمیکند.
هوش مصنوعی: محبوب من امشب به من وعدهی دیدار داد، اما اگر این وعده دوباره به فردا موکول شود، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: دل بیچاره در جهان سرگردان است و هیچ جایی را جز کنار موهای تو، نمیتواند پیدا کند.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که او کام من را از لعل لب خود برآورد، اما آن دختر بازیگوش و ستمگر عمداً این کار را نمیکند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از مظالم و ستمهایی که آن معشوق خونسرد و بیرحم بر من میکند، بگویم؟
هوش مصنوعی: بیان زیباییها و جذابیتهای چهرهات، مانند آن است که زبان دل ما نمیتواند به خوبی توصیف کند.
هوش مصنوعی: هیچ شب نیست که صدای بلند تو، جان و دنیا را به حالتی سرمست و دیوانه تبدیل نکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند
که جفای تو مرا دیده چو دریا نکند
این چنین بیدل و بیچاره که ماییم امروز
کس ندانم که جفا داند و بر ما نکند
بوسهای گر بربودم ز لبت طیره مشو
[...]
آنک هرگز نظری با من شیدا نکند
نتواند که مرا بی سر و بی پا نکند
دوش می گفت که من با تو وفا خواهم کرد
لیک معلوم ندارم که کند یا نکند
اگر آن حور پری رخ بخرامد در باغ
[...]
از تماشای تو کس منع دل ما نکند
صورت خوب که بیند؟ که تماشا نکند
پیش ما دار فنا مرتبه معراج است
جز شهید غمت این مرتبه پیدا نکند
پر مکن عیب سیه رویی خورشید پرست
[...]
رفع دلتنگی من نشأه صهبا نکند
هیچ کس غنچه پیکان به نفس وا نکند
از سپر، تیر قضا روی نمی گرداند
سیل از خانه در بسته محابا نکند
گر شود دامن پیراهن یوسف صد چاک
[...]
به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند
راز پنهان مرا ورد زبانها نکند
هیچ غم نیست که از ما همه عالم ببرند
تیغ مژگان تو قطع از ما نکند
شده ام زخمی طفلی که چو از من گذرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.