با قدت آخر چرا سروی سرافرازی کند
از چه رو آخر صبا با زلف او بازی کند
سرو را کی می رسد دعوی بالا با قدت
پیش بالای تو میراد از چه او بازی کند
چون صبا در زلف تو پیچد پریشان بینمش
با وجود آنکه با گوش تو همرازی کند
در هوای کویت ار گنجشک روزی بگذرد
در فضای قربتت دعوی شهبازی کند
گر شبی چون سرو بخرامی به سوی ما دلم
در شب وصل تو ای دلبر سرافرازی کند
تا خجل گردد به پیش قامت تو سرو ناز
در جهانی با قد تو او سرافرازی کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و وقار معشوق است که باعث میشود دیگران از جمله سرو و پرندگان هم به او غبطه بخورند. شاعر به زیبایی قد و موهای معشوق اشاره میکند و به مقایسه آنها با عناصر طبیعی میپردازد. در نهایت، عشق و شیفتگی شاعر نسبت به معشوقش مشخص میشود و بیان میکند که حتی موجودات دیگر هم به خاطر جمال او احساس خجلت و ناچیزی میکنند. این شعر نشاندهندهٔ عشق عمیق و تحسین بزرگ شاعر نسبت به محبوبش است.
هوش مصنوعی: چرا با قامت زیبای تو هیچ درختی سر به آسمان نمیساید و چرا نسیم، با موهای تو بازی نمیکند؟
هوش مصنوعی: هیچ موجودی به پای قامت بلند و ارادهی تو نمیرسد، حتی سرو هم که نماد قامت رفیع است، توانایی رقابت با تو را ندارد. او میخواهد برتریاش را نشان دهد، اما در واقع بازیچهی قدرت توست.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم در زلفهایت پیچ و تاب میخورد، به شکلی آشفته و پریشان میبینمت، با اینکه صدای تو با آن نسیم همنوا شده است.
هوش مصنوعی: اگر در هوای کویت گنجشکی روزی پرواز کند، در آسمان دوریات ادعای پرستویی میکند.
هوش مصنوعی: اگر شبی مانند سرو زیبا به سمت ما بیایی، دلم در شب وصل تو، ای محبوب، شاد و سرفراز میشود.
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو با قامت زیبایت در پیش هستی، حتی سرو ناز هم در مقایسه با تو خجالت زده میشود و در این دنیا فقط تویی که زیبایی و سربلندی را به نمایش میگذاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون سر زلف سیه پوشت سراندازی کند
جانم اندر خلوت دل خرقه پردازی کند
شمع داند حال سرمستان بزم خاص را
کو هم اندر آتش سودا به سر بازی کند
زاهد اندر مجلس عشاق ره یابد اگر
[...]
باز شاهین امیدم اوج پروازی کند
لیک شوقم در هوای وصل شهبازی کند
تا نشانی هست در راه، از سم گلگون فیض
بانگ بر شبدیز جان زن که سبکبازی کند
با هوسناکان نفاق آمیز دارم صحبتی
[...]
هر که اوقات گرامی صرف خودسازی کند
خانه اش سازست چون جان خانه پردازی کند
همچو اخگر زود خاکسترنشین خواهد شدن
هر سبک مغزی که چون آتش سرافرازی کند
هر که خواهد بر سر زانوی خوبان جای خود
[...]
در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی کند
بلبل آن بهتر که ترک نغمه پردازی کند
روز روشن وقت صورت بازی آیینه است
هست عیبی در هنر آن را که شب بازی کند
ترکش پرتیر گردد بال مرغان هوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.