عاقبت درد من خسته سرایت بکند
از فراق تو بسی با تو شکایت بکند
آنچه دیدم ز جفای فلک و جور رقیب
بخت شوریده ی من با تو حکایت بکند
درد هجران تو افکند در آتش دل من
مگرم وصل تو ای دوست حمایت بکند
جان رسیدم به لب از شدّت هجران جانا
لطف جان پرور تو بو که عنایت بکند
چه شود ای بت بگزیده ی من گر ز کرم
دل ما را شب وصل تو رعایت بکند
گر به خون دل ما هست رضایت صنما
دل مسکین به جهان عین رضایت بکند
گر خرامی سوی ما همچو سهی سرو روان
بجز از جان چه فدای کف پایت بکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف و احساسات شدید شاعر در مورد دوری و فراق از معشوق میپردازد. شاعر از درد و رنجی که به واسطه جدایی از محبوبش متحمل شده، شکایت میکند و امیدوار است که محبوب با مهربانی و لطفش به او کمک کند. او به شدت از عشق رنج میبرد و آرزو دارد که لحظهای از وصال با محبوبش بهرهمند شود و حتی جانش را فدای او کند. در نهایت، شاعر با بیان امیدواری به توجه و محبت معشوق، ابراز میکند که این انتظار و عشق عمیق، برای او معنا و ارزش خاصی دارد.
هوش مصنوعی: در نهایت، درد من به حدی میرسد که از دوری تو بسیار شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: آنچه از بدیهای سرنوشت و بیوفایی رقیب خودم دیدهام، داستانی برای تو بازگو خواهد کرد.
هوش مصنوعی: درد جدایی تو قلب مرا به آتش کشیده است، مگر اینکه ارتباط دوبارهام با تو، ای دوست، مرا پشتیبانی کند.
هوش مصنوعی: از شدت دلتنگی و دوری محبوب به مرز جان رسیدم. ای جان پرور، لطف تو را میطلبم که به من توجه کنی.
هوش مصنوعی: هی بت زیبای من، چه میشود اگر با لطف و مهربانیات، در شب وصال ما را فراموش نکنی و به یاد ما باشی؟
هوش مصنوعی: اگر دل ما از خون خود راضی است، دل بیچاره ما در این دنیا به طور واقعی راضی خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر با ناز به سمت ما بیایی و همچون سرو خوش قامت حرکت کنی، غیر از جانم، چه چیز دیگری میتواند فدای قدمهایت شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.