با قدت آخر چرا سروی سرافرازی کند
از چه رو آخر صبا با زلف او بازی کند
سرو را کی می رسد دعوی بالا با قدت
پیش بالای تو میراد از چه او بازی کند
چون صبا در زلف تو پیچد پریشان بینمش
با وجود آنکه با گوش تو همرازی کند
در هوای کویت ار گنجشک روزی بگذرد
در فضای قربتت دعوی شهبازی کند
گر شبی چون سرو بخرامی به سوی ما دلم
در شب وصل تو ای دلبر سرافرازی کند
تا خجل گردد به پیش قامت تو سرو ناز
در جهانی با قد تو او سرافرازی کند