ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد
که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد
زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد
به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد
چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت
ز چارسوی چمن های و هوی نوش آمد
بگیر گوشه باغی و دامن چمنی
مرا ز هاتف غیبی چنین به گوش آمد
مده ز دست لب جوی و قامتی دلجوی
به گوش جان من از گفته سروش آمد
گلست عارض زیبای یار و لب چون می
زآن جهت ز دهان تو بوی نوش آمد
دلم ز هوش به در رفته بود از هجران
ز بوی عنبر زلف تو باز هوش آمد
شکست طبله عطّار در همه بازار
از آنکه لعل لبانت شکرفروش آمد
چو ناله ام بر دف در جهان شنید هزار
ز شوق روی گل بوستان خموش آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیداری و شادی بهار اشاره میکند. او از صدای باد صبحگاهی الهام گرفته و از دل مسکین خود دعوت میکند که به زیباییهای گلها و طبیعت توجه کند. زمین پر از لاله و سوسن است و بلبلها در حال نغمهسرایی هستند. شاعر به بستان میرود و با نوشیدنی و گلها سرشار از نشاط و شوق میشود. او همچنین از زیبایی معشوق خود یاد میکند و بوی خوشی که از زلف او به مشام میرسد، دلش را به یاد او گرم میکند. در نهایت، شاعرانگی و شور زندگی در این لحظههای بهاری را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: صبح زود خبری به من رسید که ای دل بیچاره، برخیز که گلها در حال شکفتن و زندگی هستند.
هوش مصنوعی: زمین پر از لاله، نیلوفر، سوسن و شمشاد شده و صدای بلبل شوریده حالتی پرشور به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: وقتی که هوای خوش و شاداب به باغ آمد و درختان گل شکفتند، بادهی شادی و لذت هم به همراه آن به وجود آمد.
هوش مصنوعی: در گوشهای از باغ نشستهام و به چمن زیبایی خیره شدهام. صدایی از عالم غیب به من رسید و توجهام را جلب کرد.
هوش مصنوعی: از کنار جوی آب نرو و با قد زیبا و دلنشینت به من توجه کن، زیرا صدای سروش به گوش دل من رسیده است.
هوش مصنوعی: خوشحال و زیباست چهره یار و لبهایش مثل شراب است، به همین خاطر از دهان تو بوی خوشی به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: قلبم از یاد تو و دوریات به شدت ناراحت و آشفته شده بود، اما بوی خوش عطر زلفت باعث شد دوباره به خودم بیایم و به یاد تو بیفتم.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تأثیر و جذابیت لبها یا بوسههای محبوبی اشاره دارد که باعث میشود تمام چیزهای دیگر در بازار بیاهمیت شوند. یعنی زیبایی و شیرینی لبان کسی به حدی است که هر چیز دیگری در مقایسه با آن، حتی اگر با ارزش باشد، تحتالشعاع قرار میگیرد. در واقع، جذابیت فوقالعاده این لبها سبب میشود که هر چیز دیگری، مانند عطر و مواد دیگر، از جذابیت آنها کاسته شود.
هوش مصنوعی: وقتی صدای نالهام بر دُف به گوش رسید، هزاران نفر به عشق دیدن چهره گلهای باغ، با سکوت آمدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا به تهنیتِ پیرِ می فروش آمد
که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنورِ لاله چنان برفروخت بادِ بهار
[...]
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد
شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
که وقت عشرت رندان باده نوش آمد
نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب
ز رشک خون دل ارغوان به جوش آمد
جزای بی عمل از شیخ خودفروش مجوی
[...]
نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد
گشاده چاک گریبان قبا به دوش آمد
پیاله پر ز می ارغوان چو لاله رسید
ز داغ سینه من خون دل به جوش آمد
چو شمع سر زده ای ماه من کجا رفتی
[...]
سحر ز هاتف میخانه ام سروش آمد
که بایدت به در پیر می فروش آمد
به جان چو خدمت میخانه راکمر بستم
سرم ز مستی آسودگی به هوش آمد
چو ره به گشت گلستان وحدتم دادند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.