تا که شمع جمال او برشد
حال پروانه نوع دیگر شد
پرتوی نور او بتافت ولیک
جان شیرین او در آن سر شد
تا نشستم به مکتب غم تو
درس عشقت تمامم از بر شد
زان تبسم که می کنی جانا
پیش لعلت شکر مکدّر شد
نافه ی زلف تو گشود صبا
که جهانی از آن معطر شد
دلبر از در درآمدم شب دوش
بنشست و به یاد همسر شد
طاقت و صبر و هوشم و دل و دین
در سر کار دوست یکسر شد
دل ز من گم شدست چندین سال
هم به بوی دو زلف رهبر شد
زآب چشمم حذر تو را اولیست
که جهان ز آب چشم ما تر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و شگفتی عشق اشاره دارد. او به پروانهای تشبیه میشود که در نور شمع معشوق خود میسوزد و در نتیجه حال و هوای جدیدی پیدا کرده است. عشق و تصور معشوقش تمام وجود او را دربر گرفته و او را به یاد دروس عشق میاندازد. تبسم معشوق او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و عطر زلف او جهان را معطر کرده است. در شب گذشته، شاعر به یاد همسرش به دلبر خود نزدیک شده و در نهایت، احساسات و هیجاناتش به سر لطف و محبت معشوقش تبدیل میشود. عشق او آنقدر عمیق است که تمام وجودش را از دست داده و دلش در راه جذبه معشوق گم شده است. اشکهایش نیز به خاطر یاد معشوق، جهان را تر کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی او درخشید، حال و هوای پروانه تغییر کرد.
هوش مصنوعی: نور او درخشید و نمایان شد، اما در این میان، جان شیرین او به پایان رسید.
هوش مصنوعی: وقتی به مدرسه غم عشق تو رفتم، همه درسهای عشق تو را از حفظ شدم.
هوش مصنوعی: از لبخند زیبای تو، ای محبوب، رنگینکمان زندگیام تحتالشعاع قرار گرفت و زیبایی لعلینت را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی با وزیدن زلف تو را باز کرد و به این ترتیب، بوی خوشی که از آن برخاست، تمام جهان را معطر ساخت.
هوش مصنوعی: دختر محبوب شب گذشته از در وارد شد و در ذهنش به یاد همسرش افتاد.
هوش مصنوعی: تمامی قدرت، صبر، عقل، دل و ایمانم در برابر دوست به یکباره فروریخت.
هوش مصنوعی: دل من سالهاست که مفقود شده و همچنان در پی بوی زیبای آن دو زلف هستم.
هوش مصنوعی: چشم من پر از اشک است و این اشک نشانهای است که حاکی از عشق و محبت من به توست. این احساسات قویتر از هر چیز دیگری در دنیا هستند و به نوعی، جهان نیز تحت تأثیر این اشکها قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه را این غرض میسر شد
از شرف با ملک برابر شد
گامی از بود خود فراتر شد
تا خدا دیدنش میسر شد
عالم از جود او توانگر شد
بوستان در لباس ششتر شد
زو دماغ دلش معطر شد
در دلش عشق او مقرر شد
بر بد و نیک چونکه قادر شد
زان سبب قابل اوامر شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.