سحرگهان سوی بستان گذار باید کرد
تفرّجی به جهان در بهار باید کرد
نظر به قدرت بیچون وی چگونه به جان
به چشم هوش در این لاله زار باید کرد
که گل ز خار برآورد و لاله را از خاک
نظر به صانع پروردگار باید کرد
صبور باش به دردش دلا و دم درکش
نظر به حالت این روزگار باید کرد
نگار چون که به دستم نیامد از هجران
رخم به خون دو دیده نگار باید کرد
چو صبح وصل تو بر ما نمی شود طالع
شب فراق تو تا کی شمار باید کرد
مگر که نوبت وصلش به ما رسد هیهات
گذشت عمر و هنوز انتظار باید کرد
به دامن تو چو دستم نمی رسد چکنم
دل حزین به دعا اختصار باید کرد
چو چشم مست تو گشتیم بی خبر جانا
کزان دو لعل تو دفع خمار باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای بهار و قدرت خداوند میپردازد. شاعر از لذتهای طبیعت در بهار سخن میگوید و به تماشای گلها و لالهها اشاره میکند که نشانهای از خالق قدرتمند است. او همچنین به سختیهای زندگی و درد فراق معشوق اشاره کرده و از صبوری در برابر مصایب یاد میکند. در نهایت، شاعر در حسرت به وصال معشوق و در آرزوی به دست آوردن دوباره اوست و از دلمشغولیهای خود به دعا و امید به آینده میگوید.
هوش مصنوعی: صبح زود باید به باغ برویم و از زیباییهای بهار لذت ببریم.
هوش مصنوعی: با دیدن قدرت بینظیر او، چگونه میتوان با جان و دل به زیبایی این گلها نگاه کرد؟
هوش مصنوعی: برای مشاهده زیباییهای گل و لاله، باید به خداوند خالق آنها توجه کنیم، چرا که این زیباییها از دل مشکلات و سختیها (خار و خاک) به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: صبور باش و به درد دل خودت رسیدگی کن، زیرا باید به وضعیت کنونی زندگی دقت داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر محبوب به دستم نرسد، از شدت غم و دوریاش، باید همچون رنگ چهرهام، اشک بریزم.
هوش مصنوعی: وقتی صبح وصالت بر ما طلوع نمیکند، باید تا کی به شمارش شب فراق تو بپردازیم؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که ما به دیدار او برسیم؟ چه حیف که عمر ما گذشت و هنوز در انتظار او هستیم.
هوش مصنوعی: وقتی دستم به دامنت نمیرسد، چه کاری میتوانم بکنم؟ دل غمگینم را باید در دعا فشرده کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که به چشمان مست تو نگاه کردیم، بیخبر از حال و روز خودمان شدیم، دوست عزیز. به خاطر دو شگفتی زیبای تو، باید حال خمار و غم را کنار بگذاریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا گذر بهسوی کوی یار باید کرد
زدیده بر سرکویش نثار باید کرد
چو در فتاد بهدام آن نگار سیم اندام
سه بوسه از دو لب او شکار باید کرد
چو وصل بر سر کوی استوار خواهد شد
[...]
مرا کر بدر . . . ن یار باید کرد
بزخم خرزه، در . . . ن فکار باید کرد
اگر بدانم کو را دو . . . یه باشد و بس
ز روی شفقت، . . . یه چار باید کرد
وگر درم دهم و بی درم جمع ندهد
[...]
اگر شکایتم از هجر یار باید کرد
نه یک شکایت و ده صد هزار باید کرد
وگر نثار ره وصلش اختیار کنم
نه در اشک که جانها نثار باید کرد
گرش درست بود وعده وصال چه باک
[...]
رسید موسم گل ترک کار باید کرد
نظاره گل روی بهار باید کرد
شکوفه وار اگر خرده زری داری
نکرده سکه نثار بهار باید کرد
اگر ضرور شود صید بهر دفع ملال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.