گنجور

 
جهان ملک خاتون

در سینه ی من مهر تو ای ماه تمامست

دل را لب جان پرور تو غایت کامست

بی نرگس مست تو مرا کار خرابست

بی زلف چو شام تو مرا روز چو شامست

تنها نه من خسته به دام تو اسیرم

آن دل که گرفتار غمت نیست کدامست

سودای وصال تو همی پختم و دل گفت

این خام طمع بر سر اندیشه ی خامست

هر چند که ماه فلک از مهر منیر است

زیبا رخ چون ماه تو را مهر غلامست

گفتند چه خواهد دلت از دنیی و عقبی

دل گفت مرا وصل دلارام تمامست

هرکس به جهان کام و مرادی طلبیدند

ما را به جهان جز غم روی تو حرامست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قاسم انوار

تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست

وز باده نوشین تو عالم همه جامست

از جام تو یک جرعه بما ده، که زمین را

گر زانکه نصیبست، هم از کأس کرامست

هرچند که ما عامی عشقیم درین راه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
بابافغانی

ای آنکه همه سوختنت از پی کامست

تا در دل گرمم نرسی کار تو خامست

درویش چو در مشرب توحید رسیدی

همصحبتی خلق دگر بر تو حرامست

ای مرد خدا از تو باو راه بسی نیست

[...]

نظیری نیشابوری

ذوقی به کمالست و وصالی به دوامست

امروز به ما منزلت عشق تمامست

بر صوفی بی وجد وبالست عبادت

بر شیشه که خالی ست ز می سجده حرامست

دادیم به معشوقه و می دنیی و دین را

[...]

کلیم

در کوره غم سوختنم مایه کامست

آتش به از آبست در آن کوزه که خامست

بیمصلحت ساقی این دور نباشد

گر گریه میناست و گر خنده جامست

آسیب جهان بیش رسد گوشه نشین را

[...]

آشفتهٔ شیرازی

این کجکله ترک قزلباش کدامست

آشوب دل و دین بود این فتنه چه نامست

ماهی بسرسر و کله گوشه شکسته

یا ماه بخرگاهست یا سرو ببامست

دزدیده برو دید می از بیم رقیبان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه