چمن بی بلبل و بی گل حرامست
صبوح آن به چشم ما چو شامست
تو از من گر نیاری یاد هرگز
چرا شوق رخت جانا مدامست
اگرچه خون ما بر تو حلالست
ز عشقت خواب و خور بر ما حرامست
ز بس خونی که خوردم در فراقت
مرا خون دل از دیده به جامست
دل مسکین سرگردان ز عشقت
به زلف سرکشت دایم به دامست
ببستم دل به زلف و خالت ای جان
یقین دانم که از سودای خامست
شدم خاک رهت ای آفتابم
ز لطفت یک نظر بر ما تمامست
ندارم در جهان باری پناهی
دل من را سر زلفت مقامست
به بستان شاد بگذر ای گل اندام
که بر سرو چمن پیشت قیامست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از دوری و جدایی میپردازد. شاعر به چمن بیبلبل و گل اشاره میکند که برای او بیمعناست؛ در واقع، عشق و زیبایی برایش اهمیت دارد. او از شوق وصل سخن میگوید و از عدم یادآوری محبوبش رنج میبرد. احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق موجب شده که زندگی برای او تلخ و ناخوشایند باشد. شاعر دل خود را به زلف محبوبش بسته و به عشق خود ارادت میورزد، در حالی که به خاک پای او زانو میزند و فقط یک نگاه از او را کافی میداند. در نهایت، او از محبوبش میخواهد به باغ شاد عبور کند، چرا که او در برابرش ایستاده است.
هوش مصنوعی: چمن بدون بلبل و گل برای ما بیفایده است، صبحی که در چشم ما شبی مثل شام به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر تو هرگز به یاد من نباشی، پس چرا اشتیاق دیدن تو همیشه در جانم وجود دارد؟
هوش مصنوعی: هرچند که عشق تو باعث شده خون ما به تو حلال باشد، اما در عوض، خواب و خوراک برای ما بیمعنا و ممنوع است.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که از فراق تو کشیدهام، اشکهایم به قدری فراوان شده که همچون خون دل در چشمانم جمع شده است.
هوش مصنوعی: دل بیچاره و درماندهام به خاطر عشق تو مشکلات زیادی را تحمل میکند و همیشه در دام زیباییهای تو گرفتار است.
هوش مصنوعی: دل خود را به موها و چهرهات بستهام، ای عزیزم. به طور یقین میدانم که این عشق و شیدایی من ناشی از احساسات خام و ناپخته است.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو مانند خاک زیر پا شدم، ای خورشید من. تنها با یک نظر لطیف از جانب تو، همهچیز برای من کامل و ارزشمند میشود.
هوش مصنوعی: در این جهان نه پناهی دارم و نه حمایتی، تنها مکانی که دل من آرام میگیرد، موهای توست.
هوش مصنوعی: به باغ سرسبز برو، ای گل زیبا، زیرا که در برابر تو درختان چمن قد علم کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عرش مقاما زر کن کعبهٔ جاهت
دست وزارت در آن بلند مقامست
کز شرف او به روز بار نداند
شاه فلک اوج خویش را که کدامست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.