تا مرا شد سایه زلفت پناه
گشت از آشفتگی حالم تباه
می کنم از پشتی زلف کجت
خانه دل را به دست خود سیاه
گوئیا در وصف زلف و خال تست
حاصل این بیت چون کردم نگاه
در سر زلف تو صد لیلی اسیر
در زنخدان تو صد یوسف به چاه
دیده مردم دار باشد چشم تو
خاطر مردم نمی دارد نگاه
چند ریزد خون هر بیچاره ای
چند گیرد نکته بر هر بی گناه
خاک راهت شد وجودم تا مگر
افتدت روزی گذر بر خاک راه
رحمتی کن بر گدای خویشتن
چون شدی بر ملک خوبی پادشاه
آه من در سنگ خارا کرد اثر
در دل سنگین تو نگرفت آه
هرکسی دارد پناهی و مرا
نیست جز در سایه لطفت پناه
تا جهان باشد پناه من تویی
بر جهان آخر نظر کن گاه گاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر از حال آشفتهاش و درد و رنجی که به خاطر دوری از معشوق میکشد، صحبت میکند و به زیباییهای زلف و چهره او اشاره میکند. او احساس میکند که تنها پناهش در زندگی سایه لطف و محبت معشوقش است. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که همه آدمها نیاز به پناه دارند و پناه او فقط معشوقش است. در نهایت، او از معشوقش میخواهد که نگاهی به او بیندازد و رحمی بر او کند، زیرا تنها در سایه عشق او احساس آرامش میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که زلفهای تو بر سرم سایه انداخت، از آشفتگی و بینظمی حال و احوالم به آرامش رسیدم.
هوش مصنوعی: از پیچیدگی و زیبایی موی کج تو، دل خود را به دست خودم در سیاهی ناشی از عشق میسازم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زلف و خال تو موضوع اصلی این شعر هستند و من با دقت به آنها نگاه کردهام.
هوش مصنوعی: در موهای تو بسیاری از لیلیها اسیر هستند و در چهرهات مانند صد یوسف در چاهی گرفتارند.
هوش مصنوعی: چشمهای تو باید به گونهای باشد که مانند چشمان مردم به دیگران توجه کند و یادشان را نگه دارد؛ ولی نگاه تو این ویژگی را ندارد و دل را از دیدن دیگران خالی میکند.
هوش مصنوعی: هر چند بیچارهای دچار درد و رنج میشود و خونش بر زمین میریزد، اما در مقابل، هر گناه نکردهای هم به نوعی نکتهای از این ماجرا میآموزد.
هوش مصنوعی: وجود من به مانند خاکی است که در مسیر تو قرار گرفته تا شاید روزی قدم بر آن بگذاری.
هوش مصنوعی: به دیگری مهربانی کن و به او کمک کن، همانطور که زمانی که پادشاهی را به خوبی اداره کردی، بر ملت خود رحمت میکردی.
هوش مصنوعی: غم و آه من اثرش را بر سنگ سخت گذاشت، اما این احساس عمیق به قلب سنگین تو نفوذ نکرد.
هوش مصنوعی: هر کسی جایی برای آرامش و امنیت دارد، اما من تنها در سایه محبت تو احساس امنیت میکنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا وجود دارد، تنها تو میتوانی پناه من باشی. پس گاهی اوقات به من نگاه کن و توجهی به حال من داشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی هر یک چون دو هفته گرد ماه
جامهشان غفه، سموریشان کلاه
ای ممالک را مبارک پادشاه
ای سزای خاتم و تخت و کلاه
تیغ خونخوارت پذیرفتار فتح
عفو جانبخشت خریدار گناه
روز کوشش بحر گردون کر و فر
[...]
گنج عمری داشتی خاقانیا
کم کم از گنج تو گم شد آه آه
شد سیاهی دیدهٔ دولت سپید
شد سپیدی چهرهٔ سلوت سیاه
در زیان عمر یکسانند خلق
[...]
باز یونس را نگر گم گشته راه
آمده از مه به ماهی چند گاه
ای جهانت بر جهانداری دلیل
وی خدایت بر خداوندی گواه
وی ز مهر سایه ات خورشید روی
در جهان، آورده هر روزی پگاه
هم جهان جاه را انصاف و امن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.