نگارا ز هجر تو دل خسته ایم
دو دیده به وصل تو دربسته ایم
ز بند همه چیز برخاستیم
به محراب ابروت پیوسته ایم
ز زنّار زلفت حذر کرده ایم
به امّید وصل تو بنشسته ایم
دل خسته ی ما پر از مهر تست
که مهر از همه خلق بگسسته ایم
بنفشه به زلف تو نسبت کنم
میان ریاحین از آن دسته ایم
بنه مرهمی بر دلم از وصال
که از تیغ هجر تو بس خسته ایم
چو سرویم آزاد و کوتاه دست
که از ننگ تر دامنان رسته ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد جدایی و هجران محبوب سخن میگوید. دل خستهاش به خاطر دوری از معشوق عذاب میکشد و به امید وصل او، از تمام دلبستگیها بریده است. ابراز میکند که عشقش به محبوبش، او را از دیگران جدا کرده و غم او را به شدت آزار میدهد. شاعر به زلف محبوب و زیباییاش اشاره میکند و درخواست مرهمی برای دلش دارد تا از رنج هجر رهایی یابد. در نهایت، به آزادیاش چون سروی آزاد اشاره میکند که از ننگهای دیگران رسته است.
هوش مصنوعی: عزیزم، به خاطر دوری تو دل ما شکسته است و چشمانمان به انتظار وصالت بسته شده است.
هوش مصنوعی: ما از تمام محدودیتها آزاد شدهایم و همواره به زیبایی و جذابیت ابروهایت وابستهایم.
هوش مصنوعی: ما از دور زنجیرهای زلفت خود را دور کردهایم و به امید دیدار تو، به انتظار نشستهایم.
هوش مصنوعی: دل خستهما پر از عشق توست؛ چرا که ما از عشق دیگران دست کشیدهایم.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت بنفشه اشاره دارد و بیان میکند که به موهای تو تشبیه میشود و در میان گلها از همان نوع است، به این معنا که تو نیز مانند گلها زیبا و دلنشینی.
هوش مصنوعی: بگذار بر دلم درمانی بگذاری از عشق و وصال، زیرا از درد جدایی تو بسیار خستهام.
هوش مصنوعی: به مانند درخت سرو هستم که آزاد و بدون دردسر ایستادهام، زیرا از ننگ و عیب و آلودگی رهایی یافتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.