چون سر زلف تو ای دوست پریشان حالم
خود نپرسی که چگونه گذرد احوالم
کبریک سو نه و یک شب ز در وصل درآ
تا جهان بین جهان در کف پایت مالم
همچو خال سیهت حال تباهست مرا
زآنکه پیوسته گرفتار دو زلف و خالم
گر کنی رحم به حال من مسکین چه شود
که ز درد غم هجران تو بس بد حالم
زآتش شوق رخت عود صفت می سوزم
زار چون نایم و در چنگ غمت می نالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حال پریشان و دلتنگی خود به خاطر فاصله و دوری از محبوبش میگوید. او از دوستش مینویسد که چگونه بدون توجه به حال او، به زیباییهای خود ادامه میدهد. شاعر آرزو میکند که معشوق به او رحم کند و از درد و اندوه ناشی از جداییاش کاسته شود. او خود را در حال سوختن از شوق و ناکامی تشبیه میکند و نالههایش به مانند نایی است که در غم عشقش میسوزد.
هوش مصنوعی: ای دوست، حال من مانند حالت پریشان و به هم ریختهی موهایت است. تو چرا نمیپرسی که روزگارم چگونه میگذرد؟
هوش مصنوعی: بهتر است کمی دقت کنی و به عشق و وصال بیندیشی. گویی اگر شبی به سراغم بیایی، میتوانی دنیایی جدید را تجربه کنی که همه زیباییها در دستان توست.
هوش مصنوعی: حال من بد است مانند خال سیاه تو، زیرا همیشه در دام دو زلف و خال تو گرفتارم.
هوش مصنوعی: اگر به وضع من بیچاره رحم کنی، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چون از درد و غم دوری تو حال من بسیار بد است.
هوش مصنوعی: از آتش عشق تو مثل چوب عود میسوزم و به شدت گریه میکنم، مانند نی که در غم تو ناله سر میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چهره بر خاک درت شب همه شب میمالم
چه کنم نیست جز این زر که شنیدی مالم
سالها شد که در این دیر مغان میگردم
آنچنان میگذرانم که مپرس احوالم
چون قدح خون جگر میخورم و میخندم
[...]
زار می نالم و کس نیست که گوید حالم
پیش آن ماه که از دوری او می نالم
پای هر جا نهد آن سرو کنم روز به چشم
چون شود شب روم و دیده بر آنجا مالم
غنچه گو ناز مکن هر دم و گل نیز که من
[...]
بس که چون برگ خزان دیده پریشان حالم
سایه خود را به زمین می کشد از دنبالم
جگر پاره ولی نعمت سی روز من است
نکند دغدغه رزق پریشان حالم
کیست جز آینه و آب درین قحط آباد
[...]
کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم
هیچکس نیست که حسرت نخورد بر حالم
در بیابان بلا، گو مدد خضر مباش
غم به هرسو که روم، میرود از دنبالم
چشم، مشتاق و حیا قفل زبان میگردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.