آن سرو راستی مگر از بوستان ماست
و این روی همچو گل مگر از گلستان ماست
آمد نسیم صبح که آرام جان رسید
گویی که بوی زلف بت دلستان ماست
آورد نکهتی به دماغ و دل ضعیف
کاو قوّت روان و دل ناتوان ماست
گویند در چمن به قد چون صنوبر نیست
بررُست ناگهان قد سرو روان ماست
گر سر کشد ز ما قد سرو سهی به ناز
جورش توان کشید خدا را که جان ماست
گر بگذرد به گوشه ی بستان روان قدش
آرد فغان زار که روح و روان ماست
چون بلبلان به وقت گل اندر میان باغ
از شوق روی دوست به هر سو فغان ماست
طوطی جانم از لب تو بس نمی کند
داند یقین که لعل تو شکرستان ماست
سودم ز درد عشق زیانست سربه سر
فارغ دل آن نگار ز سود و زیان ماست
زنهار نشکنی چو سر زلف خویشتن
عهدی بعید رفته که اندر میان ماست
زین بیش بر دل من مسکین جفا مکن
جانا از آن که حقّه راز نهان ماست
هر چند از این جفا به دل تنگم ار کند
تدبیر و چاره نیست که جان و جهان ماست
بگذشت و غرقه دید مرا ز آب دیدگان
نگرفت دست من که هم از دوستان ماست
این حاصل از جهان من، این بی عنایتی
دانم یقین که از سخن دشمنان ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییها و ماهیت عشقی که به محبوبش دارد، میپردازد. او به تمثیلهای طبیعی مانند سرو و گل اشاره میکند و میگوید که جمال محبوبش از طبیعت و بوستان الهام گرفته است. نسیم صبح باعث آرامش روح و دل شاعر میشود و او از بوی زلف محبوب لذت میبرد.
شاعر به قدرت عشق اشاره کرده و میگوید که قد محبوبش همچون سرو است و او نمیتواند بیتوجهی و جفای محبوب را تحمل کند. احساس درد و رنج عشق در دل شاعر وجود دارد، و او در تلاش است که محبوب را از شکستن عهد و پیمان منع کند. در نهایت، شاعر حاکی از این است که بیتوجهیهای محبوبش از مسائلی است که بر زندگیاش تاثیر میگذارد و او را در معرض رنج و دشواری قرار میدهد.
هوش مصنوعی: این درخت زیبا شاید متعلق به باغ ماست و این چهره هم که مانند گل است، احتمالا مربوط به گلستان ما میباشد.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی وزید و روح من را نوازش کرد، گویی بوی خوش زلف معشوقهام در فضا پخش شده است.
هوش مصنوعی: نفسی تازه و بویی خوش به دل و جان ضعیف ما میدهد که به روح و دل ناتوان ما قوت و نشاط میبخشد.
هوش مصنوعی: میگویند در باغ به قد و قامت صنوبر کسی نیست، اما ناگهان قد و قامت سرو برآمده و درخشیده است.
هوش مصنوعی: اگر سر ما همچون سرو قد بلند و زیبا باشد و با ناز و غرور رفتار کند، میتوانیم این زیبایی را تحمل کنیم، به خاطر اینکه آن زیبایی جان ما را به خود مشغول کرده است.
هوش مصنوعی: اگر او به گوشه باغ برود، قدش به قدری زیباست که باعث دلنوشته و فریاد زاری میشود؛ چرا که او نماد روح و زندگی ماست.
هوش مصنوعی: در بهار، مانند بلبلانی که در باغ پر از گل به خاطر شادی از دیدن محبوبشان ناله و فغان میکنند، ما نیز از شوق و عشق به روی دوستمان ناله میزنیم.
هوش مصنوعی: عزیزم، طوطی روح من به آواز لذتبخش تو عادت کرده و میداند که لبهای تو همانند عسل و شیرینی، سرزمین خوشبختی ماست.
هوش مصنوعی: من از درد عشق تنها ضرر میبرم، در حالی که آن معشوق دل-disabled است و به هیچچیز از سود و زیان ما فکر نمیکند.
هوش مصنوعی: مواظب باش که موهای خود را نچینی، چون عهدی بعید در میان ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: خواهش میکنم دیگر برای دل ضعیف من سختی نخور، زیرا این موضوع مربوط به راز عمیق و پنهانی ماست.
هوش مصنوعی: هرچند که این مشکلات و آسیبها دل مرا میآزارد، اما چارهای نیست؛ زیرا این عشق و محبت، جان و زندگی من است.
هوش مصنوعی: گذشت و من را در حال گریه و اندوه مشاهده کرد، اما دست من را نگرفت، در حالی که او نیز از دوستان ما محسوب میشود.
هوش مصنوعی: من میدانم که این رفتار بیتوجهی به من، ناشی از حرفهای دشمنان ماست و نتیجه اوضاع و احوال این دنیاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهری به فتنه شد که فلانی از آن ماست
ما عشق باز صادق و او عشق دان ماست
آنجا که دست ماست درو حلقه زان اوست
وانجا که پای اوست سر و سجده زان ماست
هر دل که زیر سایهٔ زلفش نشان دهند
[...]
تا زندهایم، یاد لبش بر زبان ماست
ذکرش دوای درد دل ناتوان ماست
گر فتنه میشویم بر آن روی، طرفه نیست
زیرا که یار فتنهٔ آخر زمان ماست
گیرم که مهر او ز دل خود برون برم
[...]
دولت قرین دولت صاحبقران ماست
دنیا به کام پادشه کامران ماست
سلطان اویس آنکه صفات جلال او
بیرون ز حد وهم و خیال و گمان ماست
ای آنشهی که گر تو بگوئی روا بود
[...]
عمریست تا خیال تو در عهد جان ماست
یاد تو مونس دل و ورد زبان ماست
در محنت فراق تو خون شد دل و هنوز
مهر تو در میان دل خون فشان ماست
بگذر به تربتم که پس از ما هزار سال
[...]
شور جهان ز شکر آن دلستان ماست
دل ارغنون و روی تو چون ارغوان ماست
من در تو خود کجا رسم؟ ای یار نازنین
کان جا که آستان تو آن آسمان ماست
بی نام و بی نشان نبود در بسیط دهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.