سود و زیان جهان دیده و سنجیده ایم
کسی که خورد و خوراند از این جهان برد سود
بقا بقای خداست بجز خدا هر که هست
برون رود از جهان دیر زید یا که زود
یکی قمر طلعتی که بد فرشته نهاد
به عصمت و شرم او زنی به گیتی نبود
به پادشه نسبتش از طرف مادر است
که دختر خاله شاه جوان بخت بود
چو زین سرای غرور به صحن دارالسرور
به عزت و احترام بار اقامت گشود
از پی تاریخ فوت ایرج قاجار گفت
روی به سوی بهشت عزیز علیا نمود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، نویسنده به بررسی زندگی و سرنوشت انسانها در جهان میپردازد. او بیان میکند که تنها کسانی که از این دنیا بهرهمند میشوند، کسانی هستند که به خدا و بقای او باور دارند. همه چیز در نهایت زوالپذیر است و فقط خداوند باقی میماند. سپس به یک شخص خاص، که دارای ویژگیهای منحصر به فردی است، اشاره میکند و نشان میدهد که او از نسبی با احترام برخوردار است و در یک موقعیت عالی قرار دارد. در نهایت، به یادآوری تاریخی از فوت ایرج قاجار اشاره میشود و فرد مورد نظر روبه بهشت علیا مینهد.
هوش مصنوعی: ما در زندگی، نفع و ضرر را به خوبی مشاهده و ارزیابی کردهایم. در نهایت، تنها کسی که از این دنیا بهرهمند میشود، کسی است که از دیگران پذیرایی کرده و به آنها خوراک داده است.
هوش مصنوعی: این دنیا تنها به خاطر وجود خدا باقی است و تمامی موجودات غیر از او در نهایت از این جهان خارج خواهند شد، چه دیر و چه زود.
هوش مصنوعی: زنی در دنیا نیست که به زیبایی و پاکی این دختر قمر مانند باشد، او از فرشتهها هم بهتر و با عفتتر است.
هوش مصنوعی: به پادشاه مربوط میشود که از طرف مادرش، دختر خالهای خوشاقبال از خانواده شاه است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ورود به مکانی اشاره میکند که پر از افتخار و بزرگی است. او با احترام و عزت به این مکان وارد میشود و به نوعی احساس منزلت و اعتبار میکند. این مکان نمادی از شادی و آرامش است و شاعر به خوبی جایگاه خود را در آن احساس میکند.
هوش مصنوعی: پس از تاریخ فوت ایرج قاجار، او به سمت بهشت و دنیای جانان روی آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.