گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

مغان به پیش بتی گر شبی سلام کنند

به پیش خویش همه هندوان غلام کنند

ولی تو بت چو درآئی بسومنات از ناز

بتان بسجده در آینده و احترام کنند

برایضی چو بتان طره دو تا تابند

رسن بگردن بس عقل بدلگام کنند

مخور فریب دلا زآنکه مرغ زیرک را

زخال دانه نهند و اسیر دام کنند

زطعن مدعیان عاشقان نیندیشند

نیند خاص که پروا بحرف عام کنند

زشرم غنچه آن لب بخویش میخندند

ببوستان همه گلها گر ابتسام کنند

چه حکمتست ندانم که زاهدان در شهر

حلال خون کسان خون رز حرام کنند

ببین بهندوی آتش پرست زلفینت

که سجده بر رخ خوب تو بر دوام کنند

بهشت چهره ساقی ززلف خط برخاست

که هر کجا که نکوتر در آن مقام کنند

سپر بود بملامت دو دیده عشاق

نیند عاشق اگر شکوه از ملام کنند

برای پختگی آشفته عاشقان تمام

حدیث عشق بخامان ناتمام کنند

درود گو به نبی و بخوان مدیح علی

بجبرئیل امین هر شب این پیام کنند

 
 
 
سعدی

اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند

که جور قاعده باشد که بر غلام کنند

هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد

ز دست دوست نشاید که انتقام کنند

به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی

[...]

خواجوی کرمانی

چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند

معاشران صبوحی هوای جام کنند

بیک کرشمه مکافات شیخ و شاب دهند

بنیم جرعه مراعات خاص و عام کنند

مرا بحلقه ی رندان درآورید مگر

[...]

صامت بروجردی

دمی که باده عشترت بتان به جام کنند

به نزد دردکشان ترک ننک و نام کنند

مدام خنده بدان می کشان زند ساغر

که نان پخته خود را ز گریه خام کنند

شود چو دست تظلم دراز باز بر او

[...]

ایرج میرزا

دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت

که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند

تمام خلق خراسان به حیرتند اندر

که این مقاتلۀ با تورا چه نام کنند

به چشم مردم این مملکت نباشد آب

[...]

ملک‌الشعرا بهار

کسان که شور به ترک سلاح عام کنند

خدنگ غمزهٔ خونریز را چه نام کنند؟

مسلمست که جنگ از جهان نخواهد رفت

ز روی وهم گروهی خیال خام کنند

گمان مبر که برای نمونه مدعیان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ملک‌الشعرا بهار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه