حضرت شوریده اوستاد سخن سنج
آن که همه چیز بهتر از همه داند
باد صبا گر گذر به پارس نُماید
شعر مرا از لحاظ او گذارند
بنده ندانیم که در کجا رَوَم آخِر
جذبۀ شیرازیان مرا بکشاند
مسکن شوریده است و مدفن سعدی
شهر دگر همسری به او نتواند
بازم از این جایگاهِ نغز دل افروز
تا به کجا دست روزگار براند
می روم آن جا که روزگار بخواهد
می کَشَم آن جا که آسمان بکشاند
بنده همین قدر شاکرم که به شیراز
هر که شبی دلبری به پر بنشاند
یاد من افتد در آن دقیقه و از دور
بوسۀ چُندی به جایِ من بستانَد
گوید جایِ جلال خالی و آن گاه
لَذَّتِ آن بوسه را به من بپراند
بعد وفاتم میان مردمِ شیراز
این سخن از من به یادگار بماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به اهمیت و محبوبیت شیراز و شخصیتهای بزرگ آن، از جمله سعدی، اشاره دارد. او به عشق و جذبهای که به این شهر دارد، اعتراف میکند و از بینهایت زیباییها و یادگاریهایی که از شیراز بر دلش نشسته، سخن میگوید. شاعر از سرنوشت خود سخن میگوید و اینکه هر کجا که روزگار او را ببرد، به یاد شیراز و عشقش به آن خواهد بود. او از این مینالد که پس از مرگش، در یاد مردم شیراز باقی بماند و یاد بوسهها و محبتها در دل آنها زنده بماند. در واقع، این شعر عاطفی و nostalgic از عمیقترین احساسات شاعر نسبت به زادگاهش و خاطراتش حکایت میکند.
هوش مصنوعی: حضرت شوریده، استاد بزرگ سخن و شاعری است که درک و آگاهیای عمیق از همه مسائل دارد و میداند که چگونه هر چیز را بهتر از سایرین توصیف کند.
هوش مصنوعی: اگر باد صبا از دیار پارس بگذرد، شعر من را به او نشان میدهد و او آن را در نظر میگذارد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم در کجا باید بروم، اما جاذبهی زیباییهای شیراز مرا به سمت خود میکشاند.
هوش مصنوعی: سرای دل دیوانگان و آرامگاه سعدی در شهری دیگر قرار دارد و هیچ همسری نمیتواند جایگزین او شود.
هوش مصنوعی: باز هم از این جایگاه زیبا و دلربا تا کجا سرنوشت و زمان مرا به پیش خواهند راند.
هوش مصنوعی: من به جایی میروم که تقدیر بخواهد و به مسیری میروم که سرنوشت برایم رقم زده باشد.
هوش مصنوعی: من فقط همین را میگویم که خوشحالم هر کسی که در شیراز با زیبایی خود دل را در بر گیرد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که به یاد من بیفتد، از دور بوسهای چند تا به جای من میگیرد.
هوش مصنوعی: او میگوید که جایگاه عظمت خالی است و سپس لذت آن بوسه را به من منتقل میکند.
هوش مصنوعی: پس از مرگ من، در میان مردم شیراز، این سخن از من به یادگار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
جان گرامی به جانش اندر پیوند
دایم بر جان او بلرزم، زیراک
مادر آزادگان کم آرد فرزند
از ملکان کس چنو نبود جوانی
[...]
ای تو بر آزادگان عصر خداوند
گیتی هرگز نزاد مثل تو فرزند
یک سخن مایه هزار سخن سنج
یک هنرت زیور هزار هنرمند
هست فلک را بوفق رأی تو پیمان
[...]
زلف تو از مشک و مشک پر گره و بند
لب ز عقیق و عقیق پر شکر و قند
فتنه قند تو نیکوان خراسان
بسته بند تو جاودان دماوند
حسن تو روی تو را به نور بپرورد
[...]
ای زده در مشک ناب صد گره و بند
حقّه یاقوت کرده پر شکر و قند
خسته تن عاشقان به غمزه خون ریز
برده دل دوستان به لعل شکرخند
شوق تو صد فتنه در نهاد من انداخت
[...]
هرچه نه پیوند یار بود بریدند
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.