ای تو بر آزادگان عصر خداوند
گیتی هرگز نزاد مثل تو فرزند
یک سخنت مایهٔ هزار سخنسنج
یک هنرت زیور هزار هنرمند
هست فلک را به وفق رأی تو پیمان
هست جهان را به خاک پای تو سوگند
دست موافق ز اصطناع تو پر دُر
پای مخالف ز انتقام تو در بند
هر چه نهال سخاست کَفِّ تو بنشاند
هر چه درخت جفاست لطف تو برکند
نام نکو به ز مال و همت عالیت
نام نکو جمع کرد و مال پراگند
دست تو حُسّاد را ز پای درآورد
پای تو افلاک را ز دست در افگند
داده همه طالبان ملک جهان را
در صف هیجاء زبان نیزهٔ تو پند
خنجر تو از برای حرمت قرآن
فایدهٔ زند برد و حرمت پازند
تیغ تو چندان بکشت مبتدعان را
تا شکم خاک را ز کشته بیاگند
رستم سکزی نکرده است به عمری
آنچه تو یک لحظه کردهای به سمرقند
بر در خیبر ندیدهاند ز حیدر
آنچه ز باس تو دیده شد به دَرِ جَند
عمرو نکردهست آنچه شخص تو کرده است
با سپه طاغیان به دشت نهاوند
نعرهٔ تو چون به گوش خصم در آید
از تن خصمت فرو گشاید پیوند
ای شه عادل، چو بنده مدحسرایی
خوار چرا شد، به عهد چون تو خداوند؟
دهر تنم را اسیر حادثه کرده است
بندهٔ خود را اسیر حادثه مپسند
جور کشیدم ز روزگارْ فراوان
آخر، ای روزگار، جور تو تا چند؟
چرخ اگر چند زشت کرد به جانم
چون به رضای تو بوده، هستم خرسند
تا که نباشد شراب را هنر آب
تا که نباشد شرنگ را اثر قند
باد در اندوه و رنج خصم تو گریان
تو به طرب در نشاط و ناز همی خند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نامهای ست به ستایش فردی بزرگ و برجسته که او را برترین انسان عصر خود میداند. شاعر به ویژگیهای ممتاز او اشاره میکند و میگوید که سخنان و هنرهایش تاثیرات عمیقی دارند. او را به عنوان کسی که دنیا به او وابسته است، توصیف میکند و از قدرت و اقتدار او در برابر مخالفانش سخن میگوید. شاعر به فداکاریها و پیروزیهای او اشاره میکند و از تأثیر او بر جامعه سخن میگوید. در پایان، شاعر وضعیت دشوار خود را بیان میکند و به رضایت خود از اوضاعی که به خواست خداوند است، تأکید میورزد. این شعر در کلیت تجلیل از بزرگمنشی و شجاعت این فرد و ناامیدیهای اجتماعی شاعر را در بر دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در میان آزادگان زمان، مانند تو فرزندی به دنیا نیامده است.
هوش مصنوعی: یک کلام تو میتواند سرچشمهٔ هزار کلام دیگر باشد و یک اثر هنری تو میتواند زینتبخش آثار هزار هنرمند باشد.
هوش مصنوعی: آسمان به خواست و اراده تو تنظیم شده و دنیا به خاک پای تو قسم یاد میکند.
هوش مصنوعی: دست حامی که به خاطر تو سروسامان گرفته پر از جواهر است، اما پای دشمن به دلیل انتقام تو در زنجیر گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: هر کجا که تو محبت و خوبی بکنی، شکوفهها و جوانهها میرویند و رشد میکنند. اما اگر درختان زشت و ناپسند برآیند، آنها را با لطف و مهربانی خود از ریشه درمیآوری.
هوش مصنوعی: اسم نیکو و کارهای خوب اهمیت بیشتری از ثروت و جاه و مقام دارد. داشتن نام نیکو باعث جمع شدن احترام و محبت میشود، در حالی که ثروت ممکن است پراکنده و بیارزش باشد.
هوش مصنوعی: دست تو حسودان را زمینگیر کرد و پاهای تو آسمانها را از سرنگون ساخت.
هوش مصنوعی: تمام خواستهها و نیازهای کسانی که در جستجوی حکومت و فرمانروایی هستند، به سبب قدرت و تسلط زبان تو به آسانی فراهم میشود.
هوش مصنوعی: خنجر تو برای حفاظت از حرمت قرآن تأثیر مثبتی دارد و به احترام آن میافزاید.
هوش مصنوعی: شمشیر تو به قدری ضدبدعتگذاران را کشت که زمین از اجساد آنها پر شد و به خاک آلوده گشت.
هوش مصنوعی: رستم در طول عمرش نتوانسته کارهایی را که تو تنها در یک لحظه در سمرقند انجام دادهای، انجام دهد.
هوش مصنوعی: در برابر خیبر، مردم چیزی از قدرت و شجاعت حیدر (علی) را ندیدهاند که به اندازه آنچه در دروازه جند (بهشت) از او مشاهده شده است، باشد.
هوش مصنوعی: زندگی کسی مثل تو، هرگز با حضور سران طاغی و بیعدالتی در دشت نهاوند سر نکرده است.
هوش مصنوعی: وقتی صدای تو به گوش دشمن میرسد، او از ترس و وحشت از تو فاصله میگیرد و پیوندش را با تو قطع میکند.
هوش مصنوعی: ای انسان نیکوکار و دادگر، چرا بندهای که تو را ستایش کرده و به مدح تو پرداخته است، در نزد تو خوار و بیارزش شده است؟ چگونه ممکن است در زمان تو که خود خداوند هستی، چنین واقعهای رخ دهد؟
هوش مصنوعی: دنیا باعث شده که جسمم در چنگال اتفاقات و حوادث گرفتار شود، اما نباید بنده و روح خود را نیز تحت تأثیر این حوادث قرار دهم.
هوش مصنوعی: من سختیها و ناملایمات زیادی را از سوی زمانه تحمل کردم، اما تا کی باید ادامه بدهی، ای زمانه؟
هوش مصنوعی: هرچند روزگار بر من سخت و تلخ میگذرد و مشکلات زیادی را تجربه کردهام، اما به خاطر رضایت تو و دوست داشتنت، باز هم راضی و خرسند هستم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شراب صنعتی در آب وجود نداشته باشد، قند هم نمیتواند در تلخی شرنگ تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تضاد بین حالتهای گوناگون انسان میپردازد. در اینجا اشاره شده است که در حالی که باد به دلیل غم و درد دشمن تو غمگین است، تو در زمان شادابی و زیبایی با لبخند و شادی زندگی میکنی. این بیت نشاندهندهی قدرت انسان در مقابله با سختیها و لذت بردن از لحظات خوب زندگی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
جان گرامی به جانش اندر پیوند
دایم بر جان او بلرزم، زیراک
مادر آزادگان کم آرد فرزند
از ملکان کس چنو نبود جوانی
[...]
زلف تو از مشک و مشک پر گره و بند
لب ز عقیق و عقیق پر شکر و قند
فتنه قند تو نیکوان خراسان
بسته بند تو جاودان دماوند
حسن تو روی تو را به نور بپرورد
[...]
ای زده در مشک ناب صد گره و بند
حقّه یاقوت کرده پر شکر و قند
خسته تن عاشقان به غمزه خون ریز
برده دل دوستان به لعل شکرخند
شوق تو صد فتنه در نهاد من انداخت
[...]
هرچه نه پیوند یار بود بریدند
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستند
ز آمدن فرودین و رفتن اسفند
دلها خرم شد و روانها خرسند
گلها افروختند آتش زردشت
مرغان آموختند ترجمه زند
ابر ببالای خاک لؤلؤ تربیخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.