گنجور

 
خواجوی کرمانی

سرو را پای بگل می رود از رفتارش

واب شیرین ز عقیق لب شکربارش

راهب دیر که خورشید پرستش خوانند

نیست جز حلقه ی گیسوی بتم زنارش

هرکرا عقل درین راه مربّی باشد

لاجرم در حرم عشق نباشد بارش

قرص خورشید ز روی تو بجائی ماند

ورنه هر روز کجا گرم شود بازارش

سر زلف تو ندانم چه سیه کاری کرد

که بدینگونه تو در پای فکندی کارش

دلم از زلف تو چون یک سر مو خالی نیست

همچو آن سنبل شوریده فرومگذارش

یادگار من دلخسته مسکین با تو

آن دل شیفته حالست نکو میدارش

باغبانرا چه تفاوت کند ار بلبل مست

بسراید سحری بر طرف گلزارش

گوش کن نغمه خواجو که شکر می شکند

طوطی منطق شیرین شکر گفتارش

 
 
 
سیف فرغانی

گرچه جان می دهم از آرزوی دیدارش

جان نو داد بمن صورت معنی دارش

بنگر آن دایره روی و برو نقطه خال

دست تقدیر بصد لطف زده پرگارش

بوستانیست که قدر شکر و گل بشکست

[...]

حافظ

فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش

گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند

خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش

جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل

[...]

قاسم انوار

جان هوادار تو شد، فاش مکن اسرارش

دل به سودای تو افتاد، گرامی دارش

عشق یاغی شد و با ما سر غارت دارد

وصل را گو که: عنایت کن و وامگذارش

مبتدی را بکرم جرعه تصدق فرما

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
نظام قاری

فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

انکه خیاط برد پارچه از رووارش

پنبه حلاج چرا کم نکند از کارش

رخت را زود مدر دیر مپوسان در چرک

[...]

جامی

گردش جام که زد صنع ازل پرگارش

سرنپیچد ز خط این دایره زنگارش

سر ما و در میخانه ای که از رفعت قدر

سایه بر بام فلک می فکند دیوارش

نیست وجه من مخمور جز این دلق کهن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه