گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
همام تبریزی

به یک کرشمه توانی که کار ما سازی

ولی به چارۀ بیچارگان نپردازی

در آرزوی خیالت غلام خوابم من

خنک کسی که تواش همنشین و همرازی

عیار مهر تو یک ذره کم نگردانم

اگر به بوته عشقم چو سیم بگدازی

چو ما به دیدن رویت ز دور خرسندیم

نسیم با سر زلفت چرا کند بازی

به دست باد صبا زلف خویش باز مده

که هست عادت آن هرزه‌گرد غمازی

مکن تفرج سرو سهی همان خوشتر

که عشق با قد و بالای خویشتن بازی

به گل بگو که ز رویم خجل نمی‌گردی

که در میان ریاحین به حسن می‌نازی

پیام ده سوی بلبل که با وجود همام

روا بود که سخن‌های عشق پردازی

همام را سخن دل فریب و شیرین است

ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی

 
 
 
وطواط

زهی ! جمال تو بر ماه کرده طنازی

سزاست بر سر خوبان تو را سرافرازی

به چشم طنز کنی گر کنی به ماه نظر

بدان جمال تو را هست جای طنازی

به دست قهر ز لشکر گه جمال همی

[...]

سوزنی سمرقندی

چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی

نشانه از دل مسکین من کن ای غازی

نخست با تو بالبازی اندر آمده ام

چو دل نماند تن در دهم بجانبازی

مرا چو جان بباری شد است قربانت

[...]

ظهیر فاریابی

سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی

که سایه بر سرش افکند خسرو غازی

فلک کلاه غرور این زمان ز سر بنهد

که هست افسر شه بر سر سرافرازی

خطاب خسرو انجم کنون بگردانند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ظهیر فاریابی
عراقی

چو برقع از رخ زیبای خود براندازی

بگو نظارگیان را صلای جانبازی

ز روی خوب نقاب آنگهی براندازی

که جان جمله جهان ز انتظار بگدازی

نقاب روی تو، جانا، منم که چون گویم:

[...]

سعدی

اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی

کنند در قدمت عاشقان سراندازی

اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام

نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی

تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه