زهی ! جمال تو بر ماه کرده طنازی
سزاست بر سر خوبان تو را سرافرازی
به چشم طنز کنی گر کنی به ماه نظر
بدان جمال تو را هست جای طنازی
به دست قهر ز لشکر گه جمال همی
سرای پردهٔ خورشید را براندازی
تو خود نتازی و ندر صف نکورویان
همی خرامی و از نیکویی همی تازی
مرا تو گویی : بازیست عاشقی ، آری
شدست عشق تو بازی و لیک جان بازی
چو بربط از تو بسی گوشمال یافته ام
بدان امید که چون بربطم تو بنوازی
بحسن خویش چنان غره ای ، که در عالم
بهیچ کس زرعونت همی نپردازی
ز هجر آن لب چون انگبین چرا چندین
مرا بر آتش حسرت چو موم بگدازی؟
بچشم جان بربایی ، مگر که چشم تو کرد
بجان ربودن با تیغ شاه انبازی؟
علاء دولت ، خوارزمشاه ، فخر ملوک
ابوالمظفر اتسز ، شهنشه غازی
خدایگانی ، کز خسروان عالم اوست
بتیغ هند نگهبان ملت تازی
خدایگانا ، اعدای شرع بگریزند
چو باره تازی واندر مصاف بگرازی
گهی بکوشش جان مخالفان سوزی
گهی ببخشش کار موافقان سازی
بوقت انس همه بادهٔ ظفر نوشی
بوقت حرب همه بارهٔ ظفر تازی
طریق نشر مساعی ورزی
بسوی کسب معالی و محمدت تازی
بروز معرکه رعد از هوا نیارد کرد
بپیش نعرهٔ کوس تو چیره آوازی
کهین غلام تو در رزم رستم سگزی
کمین ندیم تو در بزم صاحب رازی
جهان قبول کند هر چه آن تو انجامی
فلک تمام کند هر چه آن تو آغازی
بدست عدل تو باطل کنندهٔ ظلمی
ز خوان جود تو سیری دهندهٔ آزی
همیشه تا صف چرخ هست غداری
همیشه تا اثر صبح هست غمازی
بنزد ایزد اعزاز تو فزون بادا
که از ملوک جهان تو سزای اعزازی
مخالف تو جز اندر عنا و رنج مباد
زرشک آنکه تو اندر نعیم و در نازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر که به زیبایی و جاذبه شخصی معشوق میپردازد، از جمال و طنازی او سخن میگوید و برتری او را بر دیگران تمجید میکند. شاعر از جذابیت چشمان معشوق و تأثیر آن بر احساسات عاشقانهاش سخن میگوید و از حسرت و آتش عشقش به خاطر دوری او ابراز ناامیدی میکند. او همچنین به قدرت و عظمت یک پادشاه اشاره کرده و از عدالت و بخشش او تمجید میکند. در نهایت، شاعر آرزوی موفقیت و عزت برای پادشاه خود دارد و تأکید میکند که مخالفان او باید در عذاب باشند. شعر به زیبایی عواطف عاشقانه و وفاداری به پادشاه را به هم intertwines.
هوش مصنوعی: عجب! زیبایی تو بر ماه تأثیر خاصی دارد و شایسته است که تو در میان زیبایان، مقام والایی داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر با نگاه شوخی و طنز به ماه خیره شوی، زیبایی تو را به گونهای میبیند که مناسب طنازی و لطافت است.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو با خشم و قدرت به میدان میآید، همچون خورشید در پس پرده، شکوه و زیبایی خود را نشان میدهد و همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: تو خودت در میان خوبان پا به پای آنها حرکت نمیکنی و مثل یک فرد نیکوکار، از زیباییها و خوبیها میگریزی.
هوش مصنوعی: تو میگویی که عاشقی یک بازی است، بله، عشق تو حقیقتاً به بازی تبدیل شده اما جانم در این بازی در خطر است.
هوش مصنوعی: من مانند سازی هستم که از تو بسیار آموزش دیدهام، امیدوارم که روزی مثل آن ساز، مرا در آغوش بگیری و نوازش کنی.
هوش مصنوعی: تو به لطف و زیبایی خود چنان مغروری که حتی به هیچ کس دیگری در این جهان توجه نمیکنی و به کسی اجازه نمیدهی که به تو نزدیک شود.
هوش مصنوعی: چرا به خاطر دوری آن لبهای شیرین مانند عسل، من همچنان در آتش حسرت ذوب میشوم؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانی با نگاهی مجذوبکننده، جان مرا بربایی، مگر اینکه چشمان تو توانستهاند جوانی را با تیزبازی سلاح شاهانه ربوده باشند؟
هوش مصنوعی: علاءالدوله، پادشاه خوارزم، که افتخار پادشاهان است و به عنوان امیر فاتح شناخته میشود.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، که از بزرگترین پادشاهان جهان است، با قدرت شمشیر خود از ملت عرب محافظت میکند.
هوش مصنوعی: ای خداوندگار، دشمنان دین مانند گرگها در مبارزه فرار کنند.
هوش مصنوعی: گاهی با تلاش خود باعث سوزش و ناراحتی مخالفان میشوی و گاهی با گذشت و رحم، وضعیت را برای دوستان و موافقان بهبود میبخشی.
هوش مصنوعی: در زمان خوشی و دوستی، از نوشیدن شراب پیروزی لذت ببر. اما در زمان جنگ، باید آماده باشید تا از بار پیروزی استفاده کنید.
هوش مصنوعی: راه و روش انتشار تلاشهایت را به سوی دستیابی به فضیلت و آرامش ادامه بده.
هوش مصنوعی: در آسمان، رعد و برق چنان نمیتواند خودنمایی کند که نعره شفاف و رسای تو در میدان جنگ. صدای تو برهمه چیز چیره است و بر آن تسلط دارد.
هوش مصنوعی: من در میدان نبرد مانند غلام رستم سگزی آمادهام، و در مجالس و دورهمیهای شما به عنوان همراه و دوست وفادار حاضر هستم.
هوش مصنوعی: اگر تو قدمی برداری، جهان آن را میپذیرد و همچنین آسمان هم هر چه را که تو آغاز کنی، کامل خواهد کرد.
هوش مصنوعی: با عدالت تو، ظلم به پایان میرسد و از سفرهی بخشش تو، همه سیر میشوند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی ادامه دارد و چرخ روزگار میچرخد، همیشه افرادی هستند که خیانت و نیرنگ میکنند. همچنین تا زمانی که آثار صبح وجود دارد، افراد غمگینی هم هستند که به جستجوی دلایل اندوه خود میپردازند.
هوش مصنوعی: ای خداوند، برای تو افتخار و ارجمندی بیشتری قرار بده، زیرا تو از تمام پادشاهان جهان شایستهتر به این افتخار هستی.
هوش مصنوعی: جز درد و زحمت، هیچ حسی بر ضد تو نیست. تو در خوشی و دلخواهی زندگی میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی
نشانه از دل مسکین من کن ای غازی
نخست با تو بالبازی اندر آمده ام
چو دل نماند تن در دهم بجانبازی
مرا چو جان بباری شد است قربانت
[...]
سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی
که سایه بر سرش افکند خسرو غازی
فلک کلاه غرور این زمان ز سر بنهد
که هست افسر شه بر سر سرافرازی
خطاب خسرو انجم کنون بگردانند
[...]
چو برقع از رخ زیبای خود براندازی
بگو نظارگیان را صلای جانبازی
ز روی خوب نقاب آنگهی براندازی
که جان جمله جهان ز انتظار بگدازی
نقاب روی تو، جانا، منم که چون گویم:
[...]
اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی
کنند در قدمت عاشقان سراندازی
اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام
نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی
تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا
[...]
به یک کرشمه توانی که کار ما سازی
ولی به چارۀ بیچارگان نپردازی
در آرزوی خیالت غلام خوابم من
خنک کسی که تواش همنشین و همرازی
عیار مهر تو یک ذره کم نگردانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.