گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
همام تبریزی

نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش

که چو در کرشمه آید گذرد ز جان خدنگش

هوس شکار دارد منم از جهان و جانی

وگرم هزار باشد نبرم یکی ز چنگش

همه را خیال بودی که مگر دهن ندارد

سخنش اگر ندادی خبر از دهان تنگش

شدم آن چنان ز مستی که به دوش می‌برندم

نچشیده نیم جرعه ز شراب لعل رنگش

قدمی به دیدن ما ننهد مگر به سالی

به مبارکی چو آید نبود دمی درنگش

سر ما و آستانش که کم از سگی نباشم

که چو بر دری نشیند نزند کسی به سنگش

به همام التفاتی نکند ز کبر باری

سر صلح چون ندارد هوسی بدی به جنگش

 
 
 
خاقانی

چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش

صدف گهر نماید شکر عقیق رنگش

بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان

همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش

اگر از قیاس جان را جگر آهنین نبودی

[...]

عراقی

بکشم به ناز روزی سر زلف مشک رنگش

ندهم ز دست این بار، اگر آورم به چنگش

سر زلف او بگیرم، لب لعل او ببوسم

به مراد، اگر نترسم ز دو چشم شوخ شنگش

سخن دهان تنگش بود ار چه خوش، ولیکن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
نظیری نیشابوری

بر کس نمانده سنگم زد و چشم شوخ و شنگش

سخنم گران به طبعش خردم سبک به سنگش

نظرم درو معطل خبرم درو مأول

نه تصورش به شکلش نه حکایتش به رنگش

به کرشمه های ابرو خبرم دهد وگرنه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه