بر کس نمانده سنگم زد و چشم شوخ و شنگش
سخنم گران به طبعش خردم سبک به سنگش
نظرم درو معطل خبرم درو مأول
نه تصورش به شکلش نه حکایتش به رنگش
به کرشمه های ابرو خبرم دهد وگرنه
سخنش به حیله یابد اثر از دهان تنگش
چو به خانه دیر ماند همه اهل شهر کورش
چو به کوچه زود آید همه خلق کوی لنگش
نشود که خصم باشد دل مهربان مؤمن
به بتی که دوست دارد دل کافر فرنگش
مژه چون صف مهاجر همه معجز و کرامت
دل ما چو فرق منکر شده پایمال خنگش
به مصاف چون ننازم به نیام سینه تیغش
به سپهر چون نتازم به کمان دل خدنگش
به قصور توبه گیرم در خلوتم نبندد
چه نوا مغنئی را که شکسته است چنگش
به کدام قدر گیری سر ره برو «نظیری »
ز نیاز تست عارش ز سلام تست ننگش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
صدف گهر نماید شکر عقیق رنگش
بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان
همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش
اگر از قیاس جان را جگر آهنین نبودی
[...]
بکشم به ناز روزی سر زلف مشک رنگش
ندهم ز دست این بار، اگر آورم به چنگش
سر زلف او بگیرم، لب لعل او ببوسم
به مراد، اگر نترسم ز دو چشم شوخ شنگش
سخن دهان تنگش بود ار چه خوش، ولیکن
[...]
نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش
که چو در کرشمه آید گذرد ز جان خدنگش
هوس شکار دارد منم از جهان و جانی
وگرم هزار باشد نبرم یکی ز چنگش
همه را خیال بودی که مگر دهن ندارد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.