گنجور

 
حیدر شیرازی

ماه ملایک‌منظری، سنگین‌دلی سیمین‌بری

رشک بتان آزری، جان و دل از من می‌بری

گل شمه‌ای از بوی تو، شب تاره‌ای از موی تو

مه پرتوی از روی تو، در آسمان دلبری

خورشیدروی و مه‌وشی، با لعل همچون آتشی

خطی ز سنبل می‌کشی بر گرد گلبرگ طری

شد خاک جسم پاک من، خون شد دل غمناک من

گر بگذری بر خاک من جان در تنم باز آوری

تا دیده‌ام بالای تو کردم دل و جان جای تو

سر می‌نهم در پای تو تا به سر من بگذری

زلفت کند بختم نگون، خالت کند حالم زبون

لعلت کند مکر و فسون، چشمت کند جادوگری

ای طره شب موی تو شکل هلال ابروی تو

شد خور ز شرم روی تو در پرده نیلوفری

گه در چمن غلغل کنی گه بوستان پرگُل کنی

گه بانگ چون بلبل کنی گه جلوه چون کبک دری

ای غیرت شمس و قمر! از روی یاری یک نظر

در حیدر بیدل نگر تا از جوانی برخوری

 
 
 
مولانا

فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری

گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری

رومی‌رخان ماه‌وش زاییده از خاک حبش

چون نومسلمانان خوش بیرون شده از کافری

گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری

یا کبر منعت می‌کند کز دوستان یاد آوری

هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن

هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری

صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین

[...]

حکیم نزاری

ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاوری

بُغناق برگیر و بنه بر سر کلاه کافری

بر دوش زلفت چون زره بگشاده از ابرو گره

برده ز هفت اختر فره بسته قبایِ ششتری

بار و برت سیب و عنب نوشینْ دهان تریاکْ لب

[...]

امیرخسرو دهلوی

ای چهرهٔ زیبای تو رشکِ بتانِ آزری

هر چند وصفت می‌کنم، در حسن از آن زیباتری

هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر

شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری

آفاق را گردیده‌ام، مهر بتان ورزیده‌ام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه