ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاوری
بُغناق برگیر و بنه بر سر کلاه کافری
بر دوش زلفت چون زره بگشاده از ابرو گره
برده ز هفت اختر فره بسته قبایِ ششتری
بار و برت سیب و عنب نوشینْ دهان تریاکْ لب
وز غمزه و لب ای عجب هم جان و هم دل میبری
با چشمِ تنگت چون دهن گفتم بترس ای پر فتن
کز چشمِ خونافشانِ من هم عاقبت زخمی خوری
گفتا که هان ای دلشده بیحاصلی حاصل شده
خاک از دو چشمت گل شده کاری نداری ننگری
تلخ از لبِ شیرین سخن ناواجب است ای سروبن
تمکینِ درویشان بکن منگر به ایشان سرسری
دشمنصفت با دوستان بد میکنی نیکوست آن
سروی بتا یا بوستان ترکی نگارا یا پری
هم زاهدو هم زاهدی زان شد نزاری منزوی
آیا چه شیرین شاهدی یا رب چه چابکمنظری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیار یار دلبری با غمزه و جان دلبری
کردی ز جانم دل بری زان چشمکان عبهری
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
رومیرخان ماهوش زاییده از خاک حبش
چون نومسلمانان خوش بیرون شده از کافری
گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
[...]
آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
[...]
ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری
هر چند وصفت می کنم، در حسن از آن زیباتری
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری
آفاق را گردیده ام، مهر بتان ورزیده ام
[...]
بر کوفه و خاک علی، ای باد صبح ار بگذری
آنجا به حق دوستی کز دوستان یادآوری
خوش تحفهای ز آن آب و گل، بوسیده، برداری به دل
تا زان هوای معتدل پیش هواداران بری
با او بگویی: کای ولی، وی سر احسان و یلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.