چنان که قطرهٔ شبنم ز ارغوان بچکد
عرق ز عارض آن ماه مهربان بچکد
ز شرم آتش و آب رخش به طرف چمن
گل آب گردد و بر روی گلستان بچکد
اگر ز دیدهٔ من یک زمان نهان گردد
هزار قطرهٔ خونم ز دیدگان بچکد
ز دست دیده و دل روز و شب به فریادم
ز بس که خون دل از دیدهام روان بچکد
گهر چو رستهٔ دندان او کجا باشد؟
که قطرهای است از ابر درفشان بچکد
چو ترک عربده جویش سنان غمزه کشد
عجب نباشد اگر خونش از سنان بچکد
اگر به نرگس مستش نظر کنم از شرم
هزار قطره گلابش ز ارغوان بچکد
به یاد آتش و آب لب شکرریزش
«هزار بیت بگویم که آب از آن بچکد»
چو وصف گوهر دندان او کند حیدر
هزار لؤلؤ شهوارش از زبان بچکد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با استفاده از تصاویری زیبا و استعارههای گیرا، احساسات عمیق عاشقانه و شوق و شعف خود را به تصویر میکشد. او به شبنم، گل، آتش و آب اشاره میکند تا حس زیبایی و عواطفش را بیان کند.
شعر از شرم و زیبایی معشوق میگوید که چطور باعث از دست رفتن آرامش شاعر میشود و اشکها و خون دلش را به تصویر میکشد. در واقع، شاعر با اشاره به دندان معشوق، نرگس و لبهایش، عشق و آرزویش را بهطور هنرمندانهای بیان کرده و از زیباترین جلوههای محبت و احساسات عاشقانه پردهبرداری میکند.
خلاصه اینکه، شعر در بیان عشق و زیبایی معشوق، با تصویرسازیهای غنی و احساسی، الهامبخش و روحنواز است.
هوش مصنوعی: مانند اینکه قطرهٔ شبنم از گل ارغوان بچکد، عرق از چهرهٔ آن ماه مهربان نیز فرو میریزد.
هوش مصنوعی: از شدت شرم، چهرهاش مانند آتش و آب در کنار چمن، به قطرات نرمی تبدیل میشود که بر روی گلها و باغ جاری میشود.
هوش مصنوعی: اگر از نظر من دور شوی، هزاران قطرهٔ خون از چشمانم بریزد.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که در دل و چشم دارم، روز و شب به کمک و نجات من نیازمندم، زیرا آنقدر غمگینم که اشک هایم بیوقفه از چشمم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: اگر گوهر به دلیل دندان او آزاد شده باشد، این قطره کجا خواهد بود؟ زیرا مانند قطرهای است که از ابر در حال بارش پایین میریزد.
هوش مصنوعی: وقتی که یک ترک با چالاکی به سراغ جنگ برود، اگر خون او از نیزهاش بریزد، چیز عجیبی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر به چشمهای زیبا و سرمست او نگاه کنم، از شرم و حیا، هزار قطره عطر گل بر روی قرمز ارغوانی او خواهد چکید.
هوش مصنوعی: در یادآوری آتش و آب، میتوانم هزاران بیت بگویم که از آنها آب بریزد و شکر شیرینی بیافریند.
هوش مصنوعی: وقتی حیدر به توصیف دندانهایش میپردازد، آنقدر زیبا و چشمنواز است که هزاران مروارید از زبانش میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سفیده دم چو در از ابر درفشان بچکد
به کام لاله و سون زلال جان بچکد
روان کن آن می چون آفتاب گرماگرم
چنان که خوی ز بناگوش دوستان بچکد
شراب آب حیات است وجان ما مسرور
[...]
عرق چو از رخت، ای سرو دلستان، بچکد
ز خاک لاله برآید، ز لاله جان بچکد
هزار سال پس از مرگ زنده شاید بود
به بوی آب حیاتی کزان دهان بچکد
ازان حدیث لبت بر زبان نمیرانم
[...]
ز تاب می چو خوی از روی دلستان بچکد
مرا ز نرگس تر آب ارغوان بچکد
ز غنچه لب یاقوت رنگ او چه عجب
که خون شود دل لعل از عروق کان بچکد
زرنگ و بوی ندانم گلاب یا عرق است
[...]
سحاب بهر یمین پادشاه روی زمین
به رقعهای که ز خطش زلال جان بچکد
سواد شعر مرا التماس کرد از من
کنم به دیده سودای که آب از آن بچکد
عجب مدار گرم دل ز دیدگان بچکد
ز شوق تیغ تو خون گردد آن زمان بچکد
چو وصف نازکی عارضت کنم دائم
به لب نیامده حرف از سر زبان بچکد
حدیث لعل لبت گر کنم عجب نبود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.