گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حیدر شیرازی

المنة لله که در میکده باز است

زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است

خمها همه در جوش و خروشند ز مستی

و آن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است

از وی همه مستی و غرورست و تکبر

وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است

رازی که بر خلق نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان

کوته نتوان کرد که آن قصه دراز است

پای دل مجنون و خم طره ی لیلی

رخساره ی محمود و کف پای ایاز است

بر دوخته ام دیده چو باز از همه عالم

تا دیده ی من بر رخ زیبای تو باز است

در کعبه ی کوی تو هر آن کس که درآمد

از قبله ی ابروی تو در عین نماز است

ای مجلسیان! سوز دل حیدر مسکین

از شمع بپرسید که در سوز و گداز است

 
 
 
منتسب به هر دو سخنور
حافظ

اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

حیدر شیرازی

همین شعر » بیت ۱

المنة لله که در میکده باز است

زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است

استاد سید علی میرافضلی در مقالهٔ «دو شاعر همعصر: حافظ و حیدر شیرازی» منتشر شده در نشر دانش، پاییز ۱۳۸۲، شمارهٔ ۱۰۹ (قابل دریافت از این نشانی) با توجه به این که این شعر در دیوان حیدر بقال شیرازی نسخه‌برداری شده به دست محمد نکساری در سال ۸۸۱ هجری قمری آمده است و این که دیوان حافظ بعد از وفات او توسط دیگران جمع‌آوری شده و گردآورندگان دیوان حافظ غفلتاً بعضی اشعار معاصران حافظ را که او در یادداشتهای خود نسخه‌برداری کرده بوده (شاید به سبب مراوده‌هایی که با آنان داشته) به نام او ثبت کرده‌اند اعتقاد دارد که این شعر به احتمال قوی از آن حافظ نیست و اصلاً از آن حیدر شیرازی است.

عراقی

ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟

کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است

آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص

خود جان و جهان نغمهٔ آن پرده‌نواز است

عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
حافظ

اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خُم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی

وان می که در آن جاست حقیقت، نه مجاز است

از وی همه مستی و غرور است و تکبر

[...]

حسین خوارزمی

تا عشق توام بدرقه راه حجاز است

اندر حرم وصل دلم محرم راز است

احرام در دوست چو از صدق ببستیم

در هر قدمی کعبه صد گونه نیاز است

عمریست که از آتش سودای تو چون شمع

[...]

امیرعلیشیر نوایی

تا کوثر و فردوس ره دور و دراز است

وان عیش غنیمت که در میکده باز است

از ناز مران رخش پی قبل که هر سو

بر خاک ره افتاده سر اهل نیاز است

بنگر به حباب می گلرنگ که در دور

[...]

وحشی بافقی

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است

یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است

در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی

بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

سد بلعجبی هست همه لازمه عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه