گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس

دولت وصل تو از هر دو جهان ما را بس

در اسیری شکن زلف تو ما را دلدار

درغریبی غم تو، مونس جان ما را بس

هوس بوسه ز لعل لب او بی شرمی ست

گل پیغامی از آن غنچه دهان ما را بس

نه دل سیر چمن، نه سر صحرا داریم

در جهان کنج خرابات مغان ما را بس

روح حافظ بود از کلک تو خشنود حزین

از تو این تازه غزل، ورد زبان ما را بس

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
حافظ

گُلعِذاری ز گلستانِ جهان ما را بس

زین چمن سایهٔ آن سروِ روان ما را بس

من و همصحبتیِ اهلِ ریا دورَم باد

از گرانانِ جهان، رَطلِ گران ما را بس

قصرِ فردوس به پاداشِ عمل می‌بخشند

[...]

امیرعلیشیر نوایی

کوثر و حور ز گلزار جنان ما را بس

باده و مغبچه از دیر مغان ما را بس

طوبی نسیه ترا زاهد خودبین که به نقد

سایه رفعت آن سرو روان ما را بس

عالم از اهل عنان گیرد و از کهنه و نو

[...]

صائب تبریزی

طاق ابروی توازکون ومکان مارا بس

گوشه چشم تو از ملک جهان مارا بس

هوس بوس نداریم وتمنای کنار

جلوه خشکی ازان سرو روان مارا بس

ماکه باشیم که زخم تو شود قسمت ما؟

[...]

سیدای نسفی

پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس

دیدن تیر در آغوش کمان ما را بس

قرص خورشید به عیسی نفسان ارزانی

زیر گردون چو مه نو لب نان ما را بس

کار ما نیست در این باغ چو گل خندیدن

[...]

سعیدا

از حیات ابد آن روح روان ما را بس

ما گذشتیم ز جان، صورت جان ما را بس

با رقیبان اگر اظهار کرم می سازد

گذران است همین لطف نهان ما را بس

ای جوانان به شما فصل بهار ارزانی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه