پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس
دیدن تیر در آغوش کمان ما را بس
قرص خورشید به عیسی نفسان ارزانی
زیر گردون چو مه نو لب نان ما را بس
کار ما نیست در این باغ چو گل خندیدن
آنکه چون غنچه کرم کرد دهان ما را بس
صحبت خم به صراحی و قدح باد عزیز
دیدن روی بزرگان جهان ما را بس
کمر و تاج بود را تبه موج و حباب
کلهی بر سرو مویی به میان ما را بس
چمن از سردیی دی خانه غارت زده شد
گل اگر نیست تماشای خزان ما را بس
آنکه چون تیر ز دلها گذرد مژگانش
خویش را گر دهد از دور نشان ما را بس
از خدا جز سخن نرم نداریم طلب
شمعان شعله آتش به زبان ما را بس
ما چه باشیم که ره در حرم دل یابیم
گر بود جا به صف بی خبران ما را بس
سیدا از سفر عمر کسی آگه نیست
به شتاب آمدن آب روان ما را بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون گذران عمر، غم و نگریستن به زیباییهای زندگی میپردازد. او از احساس پیری و غم جوانی صحبت میکند و اشاره میکند که تماشای زیباییهایی مانند خورشید و گلها برایش کافی است. شاعر به لذتهای دنیا و دوستیها نیز اشاره دارد و به سختیهای زندگی و فقدانها مینگرد. او تأکید میکند که در این زندگی، آگاهی و ارتباطات انسانی اهمیتی ویژه دارد و به کوتاهی عمر اشاره میکند. به طور کلی، این شعر ترکیبی از حسرت، زیبایی و اندیشههای فلسفی است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر غم یاد دوران جوانیامان پیر و فرسوده شدهایم، و دیدن تیرکمانی که در آغوش دارد برای ما کافی است.
هوش مصنوعی: در آسمان، خورشید مثل نوری خاص و روشنایی به عیسی بخشیده شده است. مانند ماه نو که تازه به ظهور میرسد، نان ما نیز کافی و لازم است.
هوش مصنوعی: وظیفه ما در این باغ فقط گل خندیدن نیست. باید بدانیم که کسی که مانند یک غنچه در خود بسته است، در نهایت دهان ما را باز میکند.
هوش مصنوعی: گفتوگو دربارهی شراب و زیبایی آن و شادیای که در کنار بزرگان دنیا داریم، برای ما کافی است.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت موها و نمادین بودن آن اشاره کرده است. او از تلاطم و بیثباتی زندگی صحبت میکند که مانند امواج و حبابها، به راحتی میتواند زیباییها را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، به یک زیبایی خاص و متمایز در موهای یک معشوق اشاره شده که همین زیبایی در زندگی شاعر اهمیت ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: چمن به خاطر سرما و خرابی خانه، از گل خالی شده است. اگرچه گلی در آن نیست، اما زیبایی فصل پاییز برای ما کافی است تا به تماشا بنشینیم.
هوش مصنوعی: کسی که مانند تیر به دلها نفوذ میکند، اگر چشمانش از دور نشانی از ما بدهد، کافی است.
هوش مصنوعی: ما از خدا فقط میخواهیم که با ما نرم و ملایم سخن بگوید، زیرا ما همچون شمعها در انتظار روشنایی هستیم و نمیخواهیم که آتش تنش را در کلام ما ببینیم.
هوش مصنوعی: ما چه اهمیتی داریم که بخواهیم در حرم دل کسی راه پیدا کنیم، اگر فقط در صف افرادی بیخبر باشیم، همین برای ما کافی است.
هوش مصنوعی: هیچکس از مدت عمر هر کس باخبر نیست، بنابراین نباید در مورد گذر زمان و جریان زندگی به سرعت عمل کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گُلعِذاری ز گلستانِ جهان ما را بس
زین چمن سایهٔ آن سروِ روان ما را بس
من و همصحبتیِ اهلِ ریا دورَم باد
از گرانانِ جهان، رَطلِ گران ما را بس
قصرِ فردوس به پاداشِ عمل میبخشند
[...]
کوثر و حور ز گلزار جنان ما را بس
باده و مغبچه از دیر مغان ما را بس
طوبی نسیه ترا زاهد خودبین که به نقد
سایه رفعت آن سرو روان ما را بس
عالم از اهل عنان گیرد و از کهنه و نو
[...]
طاق ابروی توازکون ومکان مارا بس
گوشه چشم تو از ملک جهان مارا بس
هوس بوس نداریم وتمنای کنار
جلوه خشکی ازان سرو روان مارا بس
ماکه باشیم که زخم تو شود قسمت ما؟
[...]
جلوهٔ ناز تو ای سرو روان ما را بس
دولت وصل تو از هر دو جهان ما را بس
در اسیری شکن زلف تو ما را دلدار
درغریبی غم تو، مونس جان ما را بس
هوس بوسه ز لعل لب او بی شرمی ست
[...]
از حیات ابد آن روح روان ما را بس
ما گذشتیم ز جان، صورت جان ما را بس
با رقیبان اگر اظهار کرم می سازد
گذران است همین لطف نهان ما را بس
ای جوانان به شما فصل بهار ارزانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.