نبود عجب که دیده به دیدار میرسد
فیض چمن، به رخنه دیوار میرسد
گردد قبول عذر گریبان پارهام
دستم اگر به دامن دلدار میرسد
عیبم مکن که حوصلهسوز است مستیم
پیمانهٔ نگاه تو، سرشار میرسد
آزادگی گزین که ازین دشت پرفریب
گر میرسد به جای، سبکبار میرسد
دلتنگی از فغان من ای غنچهلب چرا؟
یک ناله هم به مرغ گرفتار میرسد
دارد امیدوار مرا بخت سبز خویش
آخر به وصل آینه، زنگار میرسد
هرگز ندیده است ز دشمن کسی، حزین
آنها که بر من از ستم یار میرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و متناقض انسانی میپردازد. شاعر از دیدار معشوق و زیباییهای زندگی صحبت میکند و به عذابی که در دل دارد اشاره میکند. او امیدوار است که با وجود همه مشکلات، در نهایت به وصالی دست یابد. شاعر همچنین به غم و اندوه خود و دیگران اشاره میکند و از دشواریهایی که در زندگی با آنها مواجه است، مینویسد. در کل، شعر نشاندهنده تداخل عشق، مشکلات و امید است.
هوش مصنوعی: دیده در پی دیدار است و از زیباییهای چمن به راحتی میتواند لذت ببرد، حتی اگر دیوار مانع آن باشد.
هوش مصنوعی: اگر دلیلی برای عذرخواهیام وجود داشته باشد، من را میبخشند؛ به شرط اینکه دستم به دامن محبوبم برسد.
هوش مصنوعی: لطفاً از عیبجویی من پرهیز کن، زیرا این کار آزاردهنده است. حال من تحت تأثیر نگاه تو بسیار شاد و پرانرژی است.
هوش مصنوعی: آزادگی را برگزین زیرا در این دشت فریبنده، اگر به مقصدی برسی، با دل سبک و بدون بارِ سنگین خواهد بود.
هوش مصنوعی: چرا ای گل زیبای من، به خاطر اندوه من ناراحت هستی؟ حتی یک ناله هم به پرندهای که در قفس گرفتار است، میرسد.
هوش مصنوعی: شانس خوب من بالاخره به من امید میدهد که به وصال معشوق برسم و زنگارها و موانع از بین میرود.
هوش مصنوعی: هرگز کسی از دشمنان، دردی را که من میکشم تحمل نکرده است؛ این دردها فقط بر کسانی وارد میشود که از ظلم یار به من دچار میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمم همیپرد مگر آن یار میرسد
دل میجهد نشانه که دلدار میرسد
این هدهد از سپاه سلیمان همیپرد
وین بلبل از نواحی گلزار میرسد
جامی بخر به جانی ور زانک مفلسی
[...]
عید خجسته از حرم یار میرسد
بوئی ز دل به خانهٔ دلدار میرسد
برگیست ماحضر که به دولتسرای شاه
حقالقدوم از پی زوار میرسد
لیکن بدان دلیل که عام است لطف او
[...]
دل میتپد مگر خبر یار میرسد
جان در تردد است که دلدار میرسد
از چشمخانهٔ رخت برون میبرد غبار
گویا که بوی پیرهن یار میرسد
ای باغبان ز باغ برون رو که وصل گل
[...]
آیینه را چو نوبت دیدار میرسد
فصل بهار سبزهٔ زنگار میرسد
از بس که گل به باغ ز مستی شکفته است
آواز خنده بر سر بازار میرسد
شوریدهٔ ترا گل آشفتگی کجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.