ساقی بگو چکیدهٔ دل در سبو کنند
تا صاف مشربان به خرابات رو کنند
رو از هوس بتاب که مردان راه عشق
محراب طاعت از دل بی آرزو کنند
در کارگاه عشق حریفان سینه چاک
از تار ماهتاب، کتان را رفو کنند
دفع خمار نرگس خوبان نمی شود
خون مرا چو باده اگر در سبو کنند
سازند مشکبو دهن زخم را حزین
حسرت کشان اگر گل داغ تو بو کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که دل او را در سبو بریزد تا مشربان به خرابات بروند. او به عشق و احساسات اشاره میکند و میگوید مردان عاشق باید از هوس دور شوند و به طاعت بپردازند. همچنین در عشق، رفقا و دوستان باید از تار ماهتاب بهرهبرداری کنند. شاعر از خمار و دلتنگی ناشی از زیباییها سخن میگوید و حسرت خود برای گل داغی را بیان میکند که حسرتش را میکشد. در نهایت، او با زخم دلش و پاسداشت یاد معشوقش به زیبایی عشق و غم پرداخته است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بگو که دل و احساسات ما را در ظرفی بریزند تا میجویکنها به میخانه بروند و از نوشیدنی صاف لذت ببرند.
هوش مصنوعی: میگوید که از وسوسهها و آرزوهای بیپایه دوری کن، زیرا انسانهای真正 عاشق، با دل پاک و بدون آرزوهای دنیوی، خود را به عبادت و خدمت معشوق مشغول میکنند.
هوش مصنوعی: در فضای عشق، افرادی که به شدت به این موضوع علاقهمند هستند، مثل یک بافنده ماهر، از نور ماه برای تعمیر و بازسازی پارچههای کهنه و آسیبدیده بهره میبرند.
هوش مصنوعی: خستگی و درد ناشی از عشق به زیباییهای نرگس نمیتواند با چیزی به سادگی رفع شود؛ حتی اگر باده را در کاسه بریزند، باز هم نمیتواند جان مرا شاد کند.
هوش مصنوعی: اگر عطر خوشی به گوشههای زخمهای دل بدمیم، حزن و حسرتی که بر دل نشسته، گلهایی را که به یاد تو در دلمان پرورش دادهایم، زنده خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنند
از بعد ما حدیث من و تو نکو کنند
چون روزگار کش همه کس ذم همیکند
وانگه چو در گذشت همه یاد او کنند
وقتست ای حریف که می در سبو کنند
دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند
ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم
ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند
می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد
[...]
آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند
یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم
بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند
ای دل رسی چه بر در بیتالحرام وصل
[...]
زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند
شوریدگان صومعه می در سبو کنند
یابند جمله مهر سلیمان و جام جم
گر خاک راه میکده را رفت و رو کنند
در خشت و سنگ میکده دیدم معاینه
[...]
کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند
صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند
این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود
با ساقیان بگو که فکر سبو کنند
این است التماس که ما را پس از وفات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.