گنجور

 
عرفی

کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند

صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند

این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود

با ساقیان بگو که فکر سبو کنند

این است التماس که ما را پس از وفات

رندان باده نوش به می شست و شو کنند

نازم به غمزه اش که ز شوق خدنگ او

آسودگان حیات دگر آرزو کنند

عرفی چه بیم داری از آسیب دلبران

بگذار تا به جان تو ناخن فرو کنند