اشکم نمک به دامن ناسور می کند
دربا ز رشک حوصله ام شور می کند
بیداد ناوک مژه زهراب دادهای
هرجا دلی ست خانهٔ زنبور می کند
ما را تن ضعیف چه باشد؟ که کوه را
غم ناتوان تر از کمر مور می کند
نبود حریف رطل گران، عقل شیشه دل
بی جا ستیزه با می پر زور می کند
پیداست در میانه که سود و زیان کیست
خفّاش اگر چه عربده با نور می کند
تا همسری به دل نکند هر سبک سری
حسن امتحان حوصلهٔ طور می کند
پاس ادب بدار که طبع غیور عشق
بازی به خون ناحق منصور می کند
در زیر پای همّت ما پایمال بود
چرخ دنی به ماتم ما سور می کند
دارد گدای میکدهٔ ما شکوه جم
ساغر ز کاسهٔ سر فغفور می کند
سیرم ز جان که بی نمکی های روزگار
آب حیات را به لبم شور می کند
منّت پذیر عشقم اگر هجر و گر وصال
یادت تسلی دل مهجور می کند
مژگان به دور او نبود چون سیاه مست
چشم تو باده در رک مخمور می کند
بیند سواد کلک تو رضوان، اگر حزین
هر نقطه، خال کنج لب حور می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست است وخنده بر من مهجور می کند
کان نمک ببین چه به ناسور می کند
درفکر دانه دزدی خالش گداختم
دامم به خاک نقش پی مور می کند
ما صلح می کنیم به یک کوکب از فلک
[...]
مه را غم هلال تو رنجور میکند
خورشید بر رخت نظر از دور میکند
چشمش نظر ز صفحة آیینه بر نداشت
خورشید من مطالعة نور میکند
لعل تو از تبسّم کوثر سرشت خویش
[...]
هر کس نظر به سوی تو از دور می کند
هر خانه را خیال تو پرنور می کند
بگذر ز چین و چینی و در ساغر سفال
می نوش ای فقیر که فغفور می کند
بر داغ های کهنهٔ صد آرزوی خام
[...]
هر ناله ای که بربط وطنبور می کند
پیغام دلبری است که مذکور می کند
گوید که گر شوی توچوبهرام گورگیر
ناگه شکار عاقبت گور میکند
مستان بر اینکه باده دهد نشئه هوشیار
[...]
ساقی سخن ز مشعله طور می کند
مطرب حکایت از لب منصور می کند
دیوانه خراب بویرانه سراب
یاد از بنای خانه معمور می کند
اندیشه را زدل نبرد جز شراب عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.